سه شنبه، 28 فروردین 1403
سیاست
شناسه خبر: 53


مقاله/به قلم نورالدین احمدی

اصول گرائي اصلاح طلبانه وچترگسترده آن

نورالدین احمدی : چتراصولگرائي بايستي به حدي گسترده باشدكه نه تنها اصولگرايان بلكه اصلاح طلبان معتدل وهمراه نظام ومعتقد به رهبري راتحت پوشش قراردهدواين نه تنهاانحراف نيست بلكه مايه افتخاراصولگرائي است

بالاگریوه - براي اصولگرائي تعاريف مختلي ارائه گرديده و هر فرد ياجرياني به فراخور وسعت ديد و نگرش خودويا لحاظ نمودن اهداف و مقاصدخود ازاصولگرئي اين واژه رابه شكلي معني كرده اند ما دراين نوشتارضمن آنكه ابتدابه مواردي ازبرداشت هاي ابزاري ومنفعت طلبانه بعضي ها ازاين واژة ارزشي خواهيم پرداخت ،ديدگاهها وتعاريف مختلف رابررسي ومقايسه نموده وسپس مفهوم جامع وكامل اين واژه رادرمعرض قضاوت مطالعه كنندگان قراردهيم .
بعضي ها اصولگرائي را جرياني در مقابل ديگر جريانهاي سياسي مانند اصلاح طلبي، چپ، راست سنتي، محافظه كاري و...قلمداد مي كنند .
برخي نيزاين واژه راعملاً با تسويه حساب هاي انتقام گيرانه پس ازانتخاباتها همزادو هم معني مي دانند.
عده اي نيزاين واژه رادرحدقدوقواره واندازه خودمعني كرده ودايره آن راآنقدربسته وتنگ درنظرگرفته اندكه گاهي بسياري از همفكران خودشان هم ازآن بيرون مي مانند.
بعضي ديگراصولگرائي را پنجه كشيدن به چهره رقيب پس ازشكست  خود يا جريانشان مي دانند.
برخي ديگراصولگرائي را مستقل و بي نيازبه روحانيت ومرجعيت تصورمي كنند.
بعضي هم ظرفيت اصولگرائي راهمانندظرفيت يك كلاس درس ويايك قطارمحدودبه افرادي خاص مي دانندوقائل به افزايش و كاهش اين ظرفيت نيستند.
برخي ديگرشخصيت هاراملاك و معياراصولگرائي دانسته وبراين باورندكه بقيه بايدخودرا باآن اشخاص بسنجند.
عده اي نيزاصولگرائي راصرفاًدرراستاي منافع تيمي وگروهي خودمعني كرده ومعتقدندديدگاه خواص به شرطي موردقبول است كه درراستاي منافع آنهاباشد.
عده اي ديگركه به قول معروف هواشناسي شان خوب است وزودچرخش مي كنندهرجا خودبروندوجزوهرجرياني كه باشند آنجارا اصولگرائي معني مي كنند وهركه رابا آنهاباشداصولگرا مي دانند.
بعضي ديگراصولگرائي راهم معني تبارگرائي، باندبازي ،جناح گرائي وقبيله گرائي دانسته وهمين معياررابراي عزل ونصب هاو واگذاري مسئوليتها درنظرمي گيرند.
برخي ديگرنيزاصولگرائي را فرصتي براي دستيابي به ثروت و قدرت معني مي كنند .
نگارنده ضمن آنكه اطمينان دارم بانوشتن اين سطورموردانتقادبعضي ازدوستانم قرارخواهم گرفت اماباعنايت به اينكه براين باورم كه بيان اين حقايق حداقل براي نويسنده«شيرين» است ،براي ارائه تعريف واقعي اصولگرائي ابتدامباني وشاخصه هاي اصولگرائي رامطرح تابراساس آن به بازتعريف واژة « اصولگرائي » بپردازم .
الف-مباني اصولگرائي)

مباني اصولگرائي كه جوهره جريان اصولگرائي بوده ودرهيچ زمينه ووضعيتي دچارتغييرنمي شوندعبارتنداز:اسلام،جمهوري اسلامي(قانون اساسي)،خط و سيرة امام،ولايت مطلقه فقيه
ب- شاخصه هاي اصولگرائي)

شاخصه ها كه بيانگر اولويت هاي جريان اصولگرائي در مقام عمل هستد عبارتند از :
1-دفاع ازارزشهاي اسلامي 2- پايبدي به مباني انقلاب3- التزام عملي به ولايت فقيه و فصل الخطاب دانستن نظر رهبري4-احترام و توجه به جايگاه روحانيت ومرجعيت5-ساده زستي و پرهيز ازتجمل گرائي واشرافي گري وتوجه ويژه به گروههاي ضعيف ونيازمند6- اعتقادبه آزادي هاي مشروع ومردم سالاري ديني، 7- عدالت محوري و مبارزه جدي وواقعي بافساد8-تأكيد و باوربه پيشرفت همه جانبه كشور9-اداره اموربراساس موازين اسلامي ،عقلانيت،قانون، برنامه،حسن تدبير و عطوفت با مردم10-اعتقادواحترام تعامل وهماهنگي ميان قوادرسايه تدابير رهبري11-دشمن شناسي، استكبارستيزي،استقلال طلبي و موضع گيري صريح دربرابردشمنان و فتنه ها و جريان هاي انحرافي 12- تلاش براي تحقق وحدت اسلامي
بنابراين تعريف جامع وكامل اصولگرائي بايستي مبتني برمباني وشاخصه هاي ارائه شدة بالاباشدنه آنچه مورد نظر افرادتنگ نظر،هياهوسالاروفرصت طلباني است كه نان رابه نرخ روزخورده وصرفاً منافع شخصي وآني خودويا جريان فكري شان را لحاظ مي كنند كه درمقدمه اين نوشتار به نمونه هائي ازاصولگرائي مدنظرآنان اشاره گرديد.


                        «اصولگرائي» مورد نظرمقام معظم رهبري


...اصولگرايي نحله ياجرياني درمقابل ديگرجريان هاي سياسي نيست وتقسيم بندي گروه هابه اصولگراواصلاح طلب ويا اسامي ديگرتقسيم بندي صحيحي نيست .چرا كه هركس و هرجرياني كه به مباني انقلاب علاقمندو پايبند باشد داراي هرنامي كه باشد اصولگرا است.
...ما بايدضمن حفظ اصول ،روشهاوعملكردهايمان راروزبه روزاصلاح كنيم واين معناي اصلاح طلبي واقعي است درحالي كه اصلاح طلبي ازنظرآمريكائي ها مقابله با اسلام و نظام اسلامي است .
...بنده معتقدم كه اصلاحات يك حقيقت ضروري ولازم است وبايددركشورما انجام بگيرد.اصلاحات جزوذات وهويت انقلابي وديني نظام ماست.اگراصلاح به صورت نوبه نوصورت نگيرد،نظام فاسدخواهدشدوبه بيراه خواهدرفت.اصلاحات يك فريضه است .
...بنده دعواى اصلاح‏طلب واصول­گراراهم قبول ندارم؛من این تقسیم‏بندى راغلط مى‏دانم.نقطه‏ى مقابل اصول­گرا،اصلاح‏طلب نیست؛ نقطه مقابل اصلاح‏طلب،اصول­گرانیست.نقطه‏ى مقابل اصول­گرا،آدم بى‏اصول ولاابالى است؛آدمى که به هیچ اصلى معتقدنیست؛آدم هرهرى مذهب است.یک روزمنافع اویافضاى عمومى ایجاب مى‏کندكه به شدت ضدسرمایه‏گذارى وسرمایه‏دارى حرکت کند،یک روزهم منافع‏اش یافضا ایجاب مى‏کندکه طرفدارسرسخت سرمایه‏دارى شود؛حتّى به شکل وابسته ونابابش! نقطه‏ى مقابل اصلاح‏طلبى، افساد است.بنده معتقدبه اصولگراى اصلاح‏طلبم؛ اصول متین ومتقنى که ازمبانى معرفتى اسلام برخاسته، بااصلاح روش‏ها به صورت روزبه‏روزو نوبه‏نو.»(دیداردانشجویان واساتیددانشگاه­های استان کرمان، 19/2/1384)
...نقطه مقابل اصولگرايي ،اصلاح طلبي نيست بلكه لاابالي گري ونداشتن اصول است .ونقطه مقابل اصلاح طلبي هم اصولگرائي نيست بلكه افساد است كه در اين ميان راه صحيح « اصولگرايي اصلاح طلبانه » است .
بااين تعريف كساني كه خودراپيرورهبري وولايت مي دانندبايستي اين مهم راآويزة گوش قراردهندكه ازآنجاكه پرچم اصولگرايي دركشوردرحقيقت دريدقدرت ولايت فقيه است وهمه نيروهاي معتقدبه نظام،اسلام وانقلاب وامام رادر برميگيردلذابايدضمن تفاهم وهمدلي بايكديگرمحتواي جريان اصول گرايي رابااستمدادازرهبري هاي حكيمانه رهبرمعظم انقلاب باتحول انقلابي وارزشي روبروساخته وانحصارآن رادرقالب افرادي كه احياناًدرصدد « كسب قدرت به هرشيوه » هستند بشكنند.
وخلاصه آنكه هم اصولگراياني كه انگيزه اصلاح اموردرعرصه هاي مختلف نظام رادارندوهم اصلاح طلباني كه اصلاحات مبتني براصول وارزش ها راسرلوحه برنامه هاوكارهاي خودقرارمي دهندواصلاحات رابه معني تسهيل وتسريع خدمت رساني به مردم مي دانندو نه خودباختگي دربرابرغرب ،نيروهاي نظام وانقلاب محسوب شده واين همان چيزي است كه خواست رهبري معظم انقلاب يعني « اصولگرايي اصلاح طلبانه » است .  


                             معناي واقعي اصولگرائي وبايسته هاي آن


نگارنده بامطالعة آراء،‌نظرات وتوصيه هاي بزرگان جريان اصولگرائي براين باوراست كه تعاريفي كه درمقدمة اين نوشتارمطرح گرديدبا معني ومفهوم اصولگرائي واقعي نه تنهاهمخواني وهمانگي ندارندبلكه هركدام به نوعي درتضادوتعارض بااين واژة ارزشي هستندواصولگرائي واقعي را بايستي با عنايت به نظرات وديدگاههاي رهبرمعظم انقلاب كه پيشرفت همه جانبة كشور ورشد ،تعالي وبالندگي امت رامدنظردارند تعريف كرد.زيرا اصولگرائي فردويا شخص نيست بلكه يك فكرويك جريان است كه مي شودامروزافرادي رابه آن افزود ويا ازآن كم كردودايره شمول اصولگرائي نه تنهابه افرادوخط كشي هاي مرسوم وساختگي «چپ»،«راست»،«سنتي» و«مدرن »،«تندرو»،«محافظه كار»و...محدودنمي شود بلكه طيف وسيعي ازهمة جريان هاي معتقدبه آرمان هاي نظام وانقلاب اسلامي رادربرمي گيرد.وهيچ فردياگروه وجرياني نمي تواندوحق نداردباخط كشي هاي ساختگي نيروهاوجريان هاي معتقدبه مباني انقلاب و پايبندبه نظام مقدس جمهوري اسلامي،خط امام وولايت ووفاداربه قانون اساسي باشندوشاخص هايي كه جامعه مدرسين وجامعه روحانيت مبارزبراي اين واژه تعريف كرده اندرا داشته باشدخارج ازدايرة اصولگرائي بداند.
براين اساس منظورازجريان اصولگرا،احزاب،جريانات سياسي،اشخاص وفعالان سياسي فكري وفرهنگي هستندكه اعتقاد،باوروالتزام به حكومت ديني،نظام جمهوري اسلامي،رهبري ولايت فقيه،انديشه هاوروش وآراء نوراني حضرت امام خميني(ره)ومقام معظم رهبري دارند .
بايداين حقيقت راپذيرفت كه اصولگرائي به افرادخلاصه نمي شودبلكه اين افرادهستندكه بايدخودشان را با معيارها و شاخص هاي اصولگرائي تطبيق دهند اگر آن اصول را رعايت مي كنند اصولگرا هستند در غير اين صورت نمي توان فردي را اصولگرا دانست زيرا اصول و شاخصه هاثابت اند و اين افراد هستند كه تغييرمي كنند و يك فردممكن است امروز اصولگرا باشد و فردا نباشد.
لذاكساني كه دل درگرواستقلال،پيشرفت وسربلندي نظام وانقلاب اسلامي دارندبايدبه اين نكته توجه وعنايت داشته باشندكه تقسيم بندي جريان هاي سياسي كشوربه دوجناح چپ وراست براساس اصول ومنطق صحيحي نبوده وريشه درادبيات سياسي قبل ازپيروزي انقلاب دارد.وازآنجاكه اين تقسيمات باهدف رودررو قراردادن نيروهاي انقلاب برنامه ريزي شده وكساني كه برآن پافشاري مي كنندبه دنبال هدردادن فرصت هاي ملي وازبين بردن ظرفيت هاي عظيم انساني انقلاب اسلامي هستند.هم حضرت امام (ره)وهم مقام معظم رهبري هيچگاه اين دسته بندي راقبول نداشته اند.
اگرحافظة تاريخي خودرامروركنيم مي بينيم بسياري ازكساني كه درتظاهرات هاي قبل ازپيروزي انقلاب شركت كردند جوان هاي سركوچه هابودند اماامام آمد،انقلاب شد واينها ازآن روبه اين رو شدندو سربازامام و رزمنده جبهه ها شدند.واين هم يكي ازشواهد ودلايلي است كه ضرورت بازترتصوركردن مرزهاي اصولگرائي را به ما يادآوري مي نمايد.
اصولگرايي رابه هيچ عنوان نبايددرحدقدوقواره افرادتفسيروتعبيركرده وآنقدردايره آن راتنگ تصوركنيم كه گاهي حتي بخشي ازبدنة اصلي اصولگرائي وشخصيت هاي بنيان گذارتفكرانقلابي وپيشكسوتان اين جريان هم درآن جا نگيرند،چتراصولگرائي بايستي به حدي گسترده باشدكه نه تنها اصولگرايان بلكه اصلاح طلبان معتدل وهمراه نظام ومعتقد به رهبري راتحت پوشش قراردهدواين نه تنهاانحراف نيست بلكه مايه افتخاراصولگرائي است واين همان جذب حداكثري وراهبردمحوري نظام درقبال گروههاي مختلف اجتماعي است كه ازسوي رهبرمعظم انقلاب ترسيم گرديده ومعناي واقعي جذب حداكثري ودفع حداقلي است.ومابه هيچ عنوان نبايدبه بهانه خالص كردن اصولگرائي دايره اصولگرائي راتنگ كنيم ودايره مخالفان رابيجاافزايش دهيم.بلكه بايستي دايره دوستداران نظام وانقلاب راروزبه روزگسترده تركرده واين حقيقت رابپذيريم كه اگرغيرازاين باشدچه بساروزي دردرون اين دايره نيروئي ودركوپه هاي اين قطارمسافري نماند.
جريان اصولگرائي آزادي عقيده و بيان رايك موهبت الهي دانسته ومحدودوبسته شدن فضاي فكري وفرهنگي كشور راقبول نداردوبه تأسي ازمعماربزرگ انقلاب اسلامي رأي مردم رانه تزئيني وتشريفاتي بلكه«ميزان»مي داند.ودربرابرخدا،روح شهيدان،امام ورهبري ودرپيشگاه ملت بزرگوارايران اسلامي مسئول وپاسخگو بوده و«قدرت»رابراي«خدمت»بخواهدونه تشكيل باندودسته و رانت.
همچنين دشمن شناسي،بصيرت عملي،اعتقادراسخ به مباني نظام اسلامي وولايت فقيه مرزهاي دايره بزرگ اصولگرايي است .
اصولگرايان از آن جهت كه به پيروي از معمار كبير انقلاب اسلامي معتقدند سياست ماعين ديانت ماست بايستي به اين مهم توجه داشته باشند كه آنچه تاكنون انقلاب را از گردنه ها و توفانهاي سخت سربلند عبور داده رهبري روحانيت و مرجعيت بوده است پس بايد بيشتر از همه درعمل به رهنمودهاي ولي فقيه،مرجعيت و دنباله روي روحانيت (جامعتين) پايبندبوده و آن را محور اصولگرائي بدانند.


                               آفات اصولگرائي


ونكته پاياني آنكه اصولگرائي هم مانندهرجريان سياسي وفرهنگي ديگرآفاتي داردكه براي جلوگيري از اطالة كلام و طولاني شدن  اين مجيزه به فهرست برخي از اين آفات اشاره مي شود از جمله: غرور، تكبر، خودخواهي ناشي ازپيروزي،تنگ نظري،توجه به تسويه حساب انتخابات هاي گذشته،فاصله گرفتن ازحقيقت وروي آوري به مصلحت، تملق ها، سازش كاري ها محافظه كاري ها ، عدم رعايت حقوق،حرمت و جايگاه اقليت،‌عدم رعايت ادب وآداب پيروزي و....
  نوشته نورالدين احمدي دردوهفته نامه بيان لٌر-يكشنبه ۲مرداد۱۳۹۰شماره ۷صفحه

دسته بندی: سیاست
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید