مصاديق بصيرت ازديدگاه مقام معظم رهبري
بالاگریوه : مقام معظم رهبری بصیرت را قطب نمای پیداکردن راه و سلاحی برنده دردست افسران جنگ نرم می دانند
بسيجي اهل قلم نورالدين احمدي
بالاگريوه/مقام معظم رهبری،بارهاوبه مناسبتهای گوناگون برلزوم داشتن بصیرت تأکیدو توصیه فرموده اند و آنرا بعنوان چراغی برای عبور سالم از تاریکی غبار فتنه ها و برداشتن موانع قلمداد نموده اند.کشتیبان و ناخدای انقلاب اسلامی ازبصیرت بعنوان راهی برای جلوگیری از آمیخته شدن حق وباطل و نیز معیار شناخت کژی از راستی یادکرده و آنرا سلاحی برّنده در برابر دشمنان عنوان کرده اند .
مقام عظمای ولایت همچنین بصیرت وآگاهی وبیداری رابه شناسائی قبل ازانجام عملیات های نظامی تشبیه نموده اندکه درصورت عدم شناخت ونداشتن اطلاعات ازتعدادنیروها،امکانات،مواضع،محل استقرارادوات وتجهیزات و...دشمن توسط نیروهای خودی،احتمال شکست بسیاربالاوبلکه قطعی است .
نگارنده این سطور با مطالعه و بررسی بخشی ازبیانات رهبر فرزانه انقلاب گزیده ای از دیدگاههای معظم له رادر معرض دید و مطالعه علاقمندان قرار داده تا به تأسی از ایشان قضایا و مسائل مختلف را با ژرف اندیشی و آگاهی تجزیه وتحلیل نموده وانشاالله در مسیر اسلام محمدی وعلوی گام برداریم .
بصیرت همان قطب نمای پیداکردن راه است
بیانات معظم له دردیدار مردم چالوس ونوشهر 15/7/88
اينى كه من در طول چند سال گذشته هميشه بر روىبصيرت تأكيد كردهام، به خاطر اين است كه يك ملتى كه بصيرت دارد، مجموعهىجوانان يك كشور وقتى بصيرت دارند، آگاهانه حركت ميكنند و قدم برميدارند،همهى تيغهاى دشمن در مقابل آنها كند ميشود. بصيرت اين است. بصيرت وقتى بود،غبارآلودگى فتنه نميتواند آنها را گمراه كند، آنها را به اشتباه بيندازد. اگربصيرت نبود، انسان ولو با نيت خوب، گاهى در راه بد قدم ميگذارد. شما درجبههى جنگ اگر راه را بلد نباشيد، اگر نقشهخوانى بلد نباشيد، اگر قطبنمادر اختيار نداشته باشيد، يك وقت نگاه ميكنيد مىبينيد در محاصرهى دشمن قرارگرفتهايد؛ راه را عوضى آمدهايد، دشمن بر شما مسلط ميشود. اين قطبنما همانبصيرت است .
وقتى بصيرت بود، آنوقت شما ميدانيد با كِى طرفيد، ابزار لازم را با خودتانبرميداريد. يك روز شما ميخواهيد تو خيابان قدم بزنيد، خوب، با لباس معمولى،با يك دمپائى هم ميشود رفت تو خيابان قدم زد؛ اما يك روز ميخواهيد برويدقلهى دماوند را فتح كنيد، او ديگر تجهيزات خودش را ميخواهد. بصيرت يعنىاينكه بدانيد چه ميخواهيد، تا بدانيد چه بايد با خودتان داشته باشيد.
بصیرت مانع ممزوج ومشتبه شدن حق وباطل
دیدارمردم چالوس ونوشهر 15/7/88
جوانانعزيز! هر چه ميتوانيد در افزايش بصيرت خود، در عمق بخشيدن به بصيرت خود، تلاشكنيد و نگذاريد دشمنان از بىبصيرتى ما استفاده كنند؛ دشمن به شكلدوست جلوه كند، حقيقت به شكل باطل و باطل در لباس حقيقت .
آن كسانى كه مردم را ميخواهند گمراه بكنند، باطل را به صورت خالصنمىآورند؛ باطل و حق را آميخته ميكنند، ممزوج ميكنند، آن وقت نتيجه اينميشود كه حق، براى طرفداران حق هممشتبه ميشود. اين است كه بصيرت ميشود اولين وظيفهى ما. نگذاريم حق و باطلمشتبه بشود.
بصیرت سلاحی برّنده دردست افسران مقابله با جنگ نرم
دیدار اساتید دانشگاهها 8/6/88
شما جوانهاى دانشجو، افسرانجوان اين جبههايد. نگفتيم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است كه بهاو بگويند پيش، برود جلو؛ عقب بيا، بيايد عقب. يعنى سرباز هيچگونه از خودشتصميمگيرى و اراده ندارد و بايد هر چه فرمانده ميگويد، عمل كند. نگفتيم هم فرماندهانِ طراح قرارگاهها و يگانهاى بزرگ، چون آنهاطراحىهاى كلان را ميكنند. افسر جوان تو صحنه است؛ هم به دستور عملميكند، هم صحنه را درست مىبينيد؛ با جسم خود و جان خود صحنه رامىآزمايد. لذا اينها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش اين است. حقيقتاًافسران جوان، فكر هم دارند، عمل هم دارند، تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع راهم مىبينند، در چهارچوب هم كار ميكنند .
لزوم بصیرت برای فرماندهان مقابله با جنگ نرم
دیدار اساتید دانشگاهها 8/6/88
جوان دانشجوى ما، افسر جوان است، شما كه استاد او هستيد،رتبهى بالاترِ افسر جوانيد؛ شما فرماندهاى هستيد كه بايدمسائل كلان را ببينيد؛ دشمن را درست شناسائى بكنيد؛ هدفهاى دشمن را كشفبكنيد؛ احياناً به قرارگاههاى دشمن، آنچنانى كه خود او نداند، سربكشيد و بر اساس او، طراحى كلان بكنيدودراين طراحى كلان، حركت كنيد. دررتبههاى مختلف،فرماندهانِ بالا اين نقشها را ايفاميكنند.توقعاز اساتيد محترم اين است. جوانهايتان را توجيه كنيد. منظورم اين نيست كهبنشينيد زيد و عمرو سياسى را برايشان معرفى كنيد. نه،اصلاًمن موافق هم خيلىنيستم.اسم آوردن اززيدوعمروو بكر و ... اين چيزها، كمكى به حل مشكلنميكند. به اينها قدرت تحليل بدهيد.به اينها توان كارو نشاط كاربدهيد.چه جور؟با اميددادن؛ با اميد بخشيدن. فضاى كلاس را، فضاى محيط درس و دانشگاهرا فضاى اميد كنيد؛ اميد به آينده. بدترين بلائى كه ممكن است بر سر يك نسل دريك كشور بيايد، نااميدى است، يأس است. اينكه ميگويند: آقا! چه فايده دارد؟فايدهاى ندارد.اين روحيهى«فايدهاى ندارد»-يأسازآينده -سم مهلك همهى فعاليتهاست؛ چه فعاليتهاى اجتماعى و سياسى،چه حتّى فعاليتهاى علمى، فعاليتهاى پژوهشى. اين كسانى كه كشفيات بزرگ رادرزمينههاى علوم تجربى ودانشهاى گوناگون انجام دادند،اينها اگرنااميد ازنتيجه بودند، قطعاً به اينجا نميرسيدند. اميد، آن نيروى عظيمى استكه انسان را پيش ميبرد. جوان ما را نااميد كنند از كشورش، از انقلابش، ازآيندهاش، از دولتش، ازدانشگاهش، از آيندهىعلمىاش، از آيندهى شغلىاش.اين خيلى مضر است.اينكارى است كه توبرنامههاى دشمنان ماومخالفين نظام وجوددارد.به نظرمن يكى از كارهاى اساسى اين است. محيط را براى دانشجو، محيط نشاط، محيطاميد، محيط حركت به جلو قرار دهيد.
بصیرت عامل بیداری وهوشیاری درمقابل توطئه های رنگارنگ دشمنان
مراسم تنفیذحکم ریاست جمهوری 12/5/88
دشمنان نظام جمهورى اسلامى سعى كردند،تلاش كردند،شايد بتوانند در فضاى آزادىاى كه نظام اسلامى به مردم داده است ، براى مردم دغدغه و درد سر درست كنند.سعى كردند، پول خرج كردند، رسانههاى زيادى را به كار انداختند، عوامل بسيارى را بسيج كردند، شايد بتوانند از اين وضعيتى كه براىملت ايران يك عيدبه حساب مىآمد، يك جشن بزرگ ملى به حساب مىآمد، وضعيتى عليه ملت ايران درست كنند؛ تلاش شد.اين تجربه بايستى براى ما-همهى ما،همهى آحاد مردم-تجربهى هشدار دهندهاى باشد. اگرما درصحنهى زندگى سياسى و اجتماعى به همديگر بدبين باشيم، به چشم دشمن به يكديگر نگاه كنيم، اين فرصت براى دشمنان حقيقى ماپيش خواهد آمد.اگر فكر نكنيم، اگر بصيرت نداشته باشيم،اگر فراموش كنيم كه دشمنانى دركمين انقلابند، ضربه خواهيم خورد؛ اين براى ماتجربه شد.
بصیرت همان شناسائی قبل ازعملیات نظامی است
دیدار اعضای دفتررهبری وسپاه حفاظت ولی امر 5/5/88
اگرشماتوجبههى جنگنظامى،هندسهى زمين دراختيارتان نباشد،احتمال خطاهاى بزرگ هست. براى همينهم هست كه شناسائى ميروند. يكى از كارهاى مهم در عمل نظامى، شناسائى است؛شناسائى از نزديك، كه زمين را بروند ببينند: دشمن كجاست، چه جورى است، مواضعشچگونه است، عوارضش چگونه است، تا بفهمند چه كار بايد بكنند. اگر كسى اينشناسائى را نداشته باشد، ميدان را نشناسد، دشمن را گم بكند، يك وقت مىبينيدكه دارد خمپارهاش را، توپخانهاش را آتش ميكند به طرفى، كه اتفاقاً اين طرف،طرفِ دوست است، نه طرفِ دشمن. نميداند ديگر. عرصهى سياسى عيناً همين جوراست. اگر بصيرت نداشته باشيد، دوست را نشناسيد، دشمن را نشناسيد، يك وقتمىبينيد آتش توپخانهى تبليغات شما و گفت و شنود شما و عمل شما به طرف قسمتىاست كه آنجا دوستان مجتمعند، نه دشمنان. آدم دشمن را بشناسد؛ در شناخت دشمنخطا نكنيم. لذا بصيرت لازم است،تبيين لازم است .آدم گاهى مىبيندكه متأسفانه بعضى ازنخبگان خودشان هم دچار بىبصيرتىاند؛ نميفهمند؛ اصلاًملتفت نيستند.يك حرفى يكهو به نفع دشمن ميپرانند؛ به نفع جبههاى كه همتشنابودى بناى جمهورى اسلامى است به نحوى. نخبه هم هستند، خواص هم هستند،آدمهاى بدى هم نيستند، نيت بدى هم ندارند؛ اما اين است ديگر.بىبصيرتى استديگر. اين بىبصيرتى را بخصوص شما جوانها با خواندن آثار خوب، با تأمل، باگفتگو با انسانهاى مورد اعتماد و پخته، نه گفتگوى تقليدى - كه هر چه گفت، شماقبول كنيد. نه، اين را من نميخواهم - ازبين ببريد.
لزوم بصیرت برای مسئولین آینده ی نظام
دیداردانش آموزان و دانشجویان درآستانه سیزده آبان 8/8/87
ده سال ديگر،دوازده سال ديگر،همهى شماجمعيتى كه اينجاهستيدونظائرشما درسرتاسركشور،جوانان تحصيلكردهاىهستندكه واردميدان عرصهى زندگى ملت ايران خواهندشدو بسيارى ازشماهامسئوليتهائى در اختيارتان خواهد بود. رؤساى جمهور آينده، وزراى آينده، مديرانآينده و برجستگان گوناگون بخشهاى مختلف آينده - آن كسانى كه طراحند،برنامهريزند، متفكرند، تئوريسين ادارهى كشور هستند - از ميان شماها پديدمىآيند؛ از ميان شماها برميخيزند. اين مديران و اين برنامهريزان، هم بايدعالم باشند، هم به معناى حقيقى كلمه بايد متدين، پاكدامن و بصير باشند. ايننميشود، مگر اينكه شما از حالا خودتان را آماده كنيد.
« بصیرت »و «صبر» دوبال موفقیت امت اسلامی
دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول (ص) 9/5/87
صرف اينكه حق با ما باشد، ما پيش نمي رويم؛ حق همراه با ايستادگى.اميرالمؤمنين -بارها من اين جمله را از آن بزرگوارنقل كردم - درجنگ صفين فرمود : « لا يحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر». اين پرچم را كسانى مي توانند بلند كنندكه اولاً بصيرت داشته باشند، بفهمند قضيه چيست، هدف چيست؛ ثانياً صبر داشته باشند. صبر يعنى همين استقامت، ايستادگى، پا برجائى.اين را ما بايد از بعثت درس بگيريم .
بصیرت عامل شکست طراحی های دشمنان
دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی 8/3/84
اينطور نيست كه همهى كسانىكه به دشمن كمك مىكنند، كسانىباشند كه دشمن را شناختهاند و نقشهى كلى و مهندسى كلان او را نسبت به نظامدانستهاند و عالما و عامدا به او كمك مىكنند؛ نه، عدهيى هم هستند كه اگربه آنها گفته شود شما داريد به دشمن كمك مىكنيد، حاضرند يقهى خودشان و شمارا بگيرند و پاره كنند و بگويند اين حرفها چيست! اينها واقعا هم با دشمنمخالف و بدند. اگر شما مهندسى كلى و كلان نظام را در نظر داشته باشيد، از اينپرهيز خواهد شد. هر كس متوجه و مراقب خود و رفتارش باشد، از اينكه نادانستهو ناخواسته كمك دشمن باشد، پرهيز خواهد كرد. وقتى حروف كلمه يا جملهيى درجدول گذاشته مىشود، بايد عبارتى درست شود. بعضىها نمىدانند حرفى كه دارنددر اين خانه مىگذارند، مكمل آن عبارت است . مثلااگر دشمن بخواهد براى تحقق آرزوى بزرگ خود - كهريشهكنى جمهورى اسلامى و پايين آوردن پرچم اسلام از قلهى اين كشور است - طراحى كند، طبيعتا طراحى، اجزا و مقدماتى دارد. ايجاد اختلاف، ايجادبىايمانى، ايجاد مشكلات براى مردم، عميق كردن فاصلهى طبقاتى، ترويج فساد،بدبين كردن مردم به مسؤولان، و دستگاههاى ضابط و انضباطبخش را از حيثيتانداختن - مثل از حيثيت انداختن قوهى قضاييه، از حيثيت انداختن شوراىنگهبان، از حيثيت انداختن مجلس، از حيثيت انداختن دستگاههاى گوناگون - همهجزو اجزاء اينهاست. بعضىها به اين بخش كمك مىكنند، بدون اينكه به ارتباطاين بخش با ديگران توجه كنند؛ اين بر اثر عدم بصيرت است.
ایستادگی وبیداری جوان مومن امروزدربرابغبارتبلیغاتی جنجال آمیزدشمن به برکت بصیرت اوست
اجتماع بسیجیان وسپاهیان لشکر25 کربلا -29/6/82
آنچه كه بصيرتو بينش انسان را در قضاياى مختلف و در حوادث گوناگون و زير غبار تبليغاتجنجالآميز دشمنان تضمين و حفظ مىكند، دل مؤمن و پاك و نورانى است. حجمتبليغاتى كه دشمنان در طول سالها عليه انقلاب با ترفندهاى گوناگون تبليغاتىبهكار بردهاند، حقيقتاً حيرتانگيز است. جوان مؤمنِ ماكه جان بر كف دستگرفته و آمادهى مجاهدت است، درمعرض تندباداين تبليغات قرار دارد؛ اما اينتبليغاتِ گمراه كننده و لغزاننده نمىتواند او را بلغزاند، زيرا حقيقت رامىبيند و در وراى تبليغات رنگارنگ دشمنان، باطن ظلمانى و خبيث محورها ومراكزى كه اين تبليغات را به راه مىاندازند، براى او روشن است. اين، نقطهاىاست كه دشمن نمىتواند به هيچ كيفيتى آن را نسبت به جوان مسلمان و مؤمن انقلابى علاج و با آن مقابله كند. دلى كه ازايمان برخوردار است و منشأ تقوادر انديشه و عمل است، با تبليغات دشمنان گمراه نمىشود.
آنچه مانع ازتوطئه،جنگ وغلبهى دشمن مىشود،ايستادگى وبيدارى وحاضربودن درميدان مقاومت است وشماعزيزان سپاه و بسيج يكى ازبرجستهترين مظهرهاى اين ايستادگى ومقاومت هستيد.اين مقاومت به بركت ايمان است؛ايمانتان را هرچه مىتوانيد تقويت كنيد. به بركت بصيرت است؛ بصيرت و خودآگاهىرا هرچه مىتوانيد بيشتر كنيد.
« بصیرت »و « وفا » دوویژگی برجسته ومنحصر به فرد حضرت ابوالفضل (ع)
دیدار رئیس ،معاونان و کارکنان قوه ی قضائیه 5/4/81
در زيارات و كلماتى كهاز ائمه عليهمالسّلام راجع به اباالفضل العبّاس رسيده است، روى دو جملهتأكيد شده است: يكى بصيرت، يكى وفا. بصيرت اباالفضل العبّاس كجاست؟ همهىياران حسينى، صاحبان بصيرت بودند؛ اما او بصيرت را بيشتر نشان داد. در روزتاسوعا، مثل امروز عصرى، وقتى كه فرصتى پيدا شد كه او خود را از اين بلا نجاتدهد؛ يعنى آمدند به او پيشنهاد تسليم و اماننامه كردند و گفتند ما تو راامان مىدهيم؛ چنان بر خورد جوانمردانهاى كرد كه دشمن را پشيمان نمود. گفت: من از حسين جدا شوم؟! واى بر شما! اف بر شما و اماننامهى شما! نمونهىديگرِ بصيرت او اين بود كه به سه نفر از برادرانش هم كه با او بودند، دستورداد كه قبل از او به ميدان بروند و مجاهدت كنند؛ تا اينكه به شهادت رسيدند. مىدانيد كه آنها چهار برادر از يك مادر بودند: اباالفضل العبّاس - برادربزرگتر - جعفر، عبداللَّه و عثمان. انسان برادرانش را در مقابل چشم خود براىحسينبنعلى قربانى كند؛ به فكر مادر داغدارش هم نباشد كه بگويد يكى ازبرادران برود تا اينكه مادرم دلخوش باشد؛ به فكر سرپرستى فرزندان صغير خودشهم نباشد كه در مدينه هستند؛ اين همان بصيرت است .
« بصیرت »، « ایمان » و « احساس مسئولیت » ضامن موفقیت جوانان
جلسه پرسش و پاسخ با جوانان دردومین روز دهه ی مبارکه ی فجر 13/11/77
آنكه من مىتوانم به شما جوانان سفارش كنم، اين است كهجوان اوّلاً بايد احساس مسؤوليت كند؛ يعنى واقعاً خودش را مسؤول بداند وبخواهد كه زندگى را با پاى خودش پيش ببرد و حركت كند و مثل پر كاهى در امواجحوادث نباشد. ثانياً با ايمان حركت كند - ايمان نقش بسيار مهمّى در پيشرفت درهمهى ميدانها و نيز پيروزى بر همهى موانع دارد - ثالثاً بصيرت و آگاهىداشته باشد. اگر جوانان اين سه خصوصيت را در خودشان تأمين كنند - كه البتهكار چندان آسانى نيست؛ اما بسيار ممكن هست - من خيال مىكنم كه هر وضعى دنياپيدا كند - ارتباطات پيشرفت كند، تمدّنهاى گوناگون به عرصهى بازار تمدّنهادر دنيا پا بگذارند، قدرت بزرگى در دنيا از بين برود، قدرت جديدى بهوجودآيد؛ ايران چالشهاى گوناگونى در مسائل اقتصادى و سياسى و غيره با ديگرانداشته باشد، نداشته باشد - در همهى زمينهها شما مىتوانيد موفقيّت خودتانرا تضمين كنيد. سعى كنيد اين سه خصوصيتى را كه من گفتم، در خودتان بهوجودآوريد. ببينيد؛ من كه مىگويم سعى كنيد بهوجود آوريد، اعتقادم اين است كهسعيها يك اندازه نيست، يك اندازه هم موفّق نيست؛ اما اعتقاد ديگرم اين است كههر كسى سعى كند، بالاخره توفيقى خواهد داشت .در خودتانبصيرت ايجاد كنيد. قدرت تحليل در خودتان ايجاد كنيد؛ قدرتى كه بتوانيد ازواقعيتهاى جامعه يك جمعبندى ذهنى براى خودتان بهوجود آوريد و چيزى رابشناسيد. اين قدرت تحليل خيلى مهمّ است. هر ضربهاى كه در طول تاريخ مامسلمانان خورديم، از ضعف قدرت تحليل بود. در صدر اسلام هم ضرباتى كه خورديم،همينطور بوده .نگذاريد كه دشمن از بىبصيرتى و ناآگاهى ما استفادهكند و واقعيتى را واژگونه در چشممان جلوه دهد .
ایمان با بصیرت سلاحی قوی برای غلبه برمرعوب شدن درمقابل دشمنان
دیدار پاسداران و بسیجیان به مناسبت میلاد امام حسین (ع) و روز پاسدار 2/9/77
براى مقابله با عامل پول كه انسانها را برده مىكند، با عامل سلاح كه انسانها رامىترساند و مرعوب مىكند و با عامل تبليغات كه انسانها را خام مىكند و فريب مىدهد، چه كار بايد كرد. چه چيزى مىتواند در مقابل اينها بايستد؟ ايمان روشن، ايمان با بصيرت. اين همان چيزى است كه ملت ما دارد و از اوّل انقلاب همداشته است؛ همان چيزى است كه بسيجى به آن متميّز است. مسأله در كشور ما اين است كه اين ملت به بركت اسلام توانسته است يك طلسم غير قابل شكست را بشكند؛.مگر امروز كسى جرأت مىكند بر خلاف نظر اين مردم - كه اسلام را مىخواهند و با دشمن اسلام دشمنند - حركتى انجام دهد؟ امروز همهى جوانان ما، پيران ما، دانشجويان ما، روحانيون ما، بزرگان ما، كوچكان ما و قشرهاى مختلف ما - مگر من شذّ و ندرى كه دل به زندگي هاى رنگ و لعابىِ دروغين غرب بسته باشند - فهميدهاند كه سعادتشان دراين است كه اسلام را با بصيرت و با روشنبينى و خردمندى بفهمند و آن رابهكار گيرند تا بتوانند از دشمني ها بكاهند، دشمنيها را دفع كنند. اين همان بسيج است؛ حقيقت بسيج يعنى اين. ارتش بيست ميليونى كه امام فرمودند، يعنىاین .
« بصیرت » و « صبر» دو برجستگی شخصیت های عظیم تاریخ
دیدار دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت سیزده آبان ومیلاد امام علی (ع) 12/8/77
شخصيتهاى عظيم تاريخ، غالباً از دوران جوانى، بلكه از دوران نوجوانى، برخى از خصوصيات را باخود همراه داشتهاند و يا در خود به وجود آوردهاند. برجستگى انسانهاى برجسته و بزرگ، معمولاً به يك تلاش بلند مدّت متّكى است و اين را ما در زندگىاميرالمؤمنين عليهالسّلام مىبينيم. من در جمع بندى اين زندگى پرفراز و نشيب،اين نكته را مشاهده مىكنم و به شما عرض مىكنم كه اميرالمؤمنين عليهالسّلام از اوايل نوجوانى تا هنگام مرگ، دو صفت «بصيرت» و «صبر» - بيدارى و پايدارى - را با خود همراه داشت. او يك لحظه دچار غفلت و كج فهمى و انحراف فكرى و بدتشخيص دادن واقعيت ها نشد. از همان وقتى كه از غار حرا و كوه نور، پرچم اسلام به دست پيامبر برافراشته شد و كلمهى «لاالهالااللَّه» بر زبان آن بزرگوارجارى شد و حركت نبوت و رسالت آغاز گرديد، اين واقعيت درخشان را علىبن ابىطالب عليهالسّلام تشخيص داد؛ پاى اين تشخيص هم ايستاد و با مشكلات آن هم ساخت؛ اگر تلاش لازم داشت، آن تلاش را هم انجام داد؛ اگر مبارزه لازم داشت،آن مبارزه را كرد؛ اگر جانفشانى مىخواست، جان خود را در طبق اخلاص گذاشت وبه ميدان برد و اگر كار سياسى و فعاليت حكومتدارى و كشوردارى مىخواست، آنرا انجام داد. بصيرت و بيدارى او، يك لحظه از او جدا نشد. دوم، صبر و پايدارىكرد و در اين راه استوار و صراط مستقيم، استقامت ورزيد. اين استقامت ورزيدن،خسته نشدن، مغلوب خواستهها و هواهاى نفس انسانى - كه انسان را به تنبلى ورها كردن كار فرا مىخواند - نشدن، نكتهى مهمى است .
عزيزان من ! تمام مشكلاتى كه براى افراد يا اجتماعات بشر پيش مىآيد، براثر يكى از اين دو است: ياعدم بصيرت،ياعدم صبر.يا دچار غفلت مىشوند، واقعيتها را تشخيص نمىدهند، حقايق ها را نمىفهمند، يا با وجود فهميدن واقعيّات، از ايستادگى خسته مىشوند. لذاست كه به خاطر يكى از اين دو، يا هر دو ، تاريخ بشرپُراز محنتهاى بزرگ ملتهاست؛ پُر ازغلبهى زورگويان عالم برملتهاى ضعيفالنّفس و غافل است. دهها سال -گاهى صدها سال- يك ملت مقهور سياست يك جهانخوار ويك قدرت بزرگ بوده است. چرا ؟ مگر اينها انسان نبودهاند؟ بله،انسان بودهاند ؛ ليكن يا بصيرت نداشتهاند، يا اگربصيرت داشتهاند، در راه آن آگاهى خود، فاقد صبرلازم بودهاند؛ يعنى يابيدارى نداشتهاند، يا پايدارى نداشتهاند .
بصیرت دربرابردشمنان موثرترازتفنگ
دیداربسیجیان به مناسبت هفته بسیج 5/9/76
دفاع هم هميشه،باآلات قهريّه نيست؛بامشت نيست،باتفنگ نيست.گاهى دفاع، بافهميدن است.گاهى دفاع، بازبان است. گاهى دفاع از حقيقت، با حضور در جايى است. شايد يكى ازبزرگترين خدماتى كه انقلاب به ملت ايران كرد، اين بود كه ذهنها را باز كرد، ذهنها را سياسى كرد، چشمها را باز كرد، و همه را با مسائل كشور آشنا كرد. اين آشنايى و اين بصيرت، بايد روز به روز بيشتر و زيادتر شود. اگراين بشود، دشمن هيچ كارى نمىتواند انجام دهد. شما بدانيد مسؤولين كشور، همه آماده هستند براى اينكه وظايف خودشان را به بهترين وجهى انجام دهند .
بصیرت راهی برای شناخت روش های دشمنان
به مناسبت روز مبارزه با استکبارجهانی 9/8/75
ملت ايران،شعار مبارزه با استكبار را بايد به عنوان پرچم و مشعلى حفظ كند. چرا؟ چون اگراين عَلمِ برافراشته حفظ نشود و اين شعار، افسرده و گم شود، راه ملت گم خواهدشد. استدلال واضحى هم دارد. چون دشمنىِ آن دشمن، آشكار است و براى اهل بصيرت،مخفى نيست و دشمنِ آشكار هم، با وجود اينكه دشمنيش آشكار است، شيوههايىبراى فريب دارد. غالب ملتهايى كه فريب خوردند و دولتهايى كه اشتباه كردند، ازاينجا اشتباه كردند كه روشهاى دشمن را درست نشناختند. اگر ما روشهاى دشمن رانشناختيم و مبارزه با دشمنى كه مىخواهد ما را نابود كند، به فراموشى سپرديم،بديهى است كه راهى را خواهيم رفت كه دشمن مىپسندد؛ يعنى راه نابودى، راه ويرانى، راه فساد.
بصیرت به داشتن تحصیلات عالیه نیست
دیدارفرماندهان لشکر 27 محمد رسول الله (ص) 20/3/75
جزو «عوام» قرار نگرفتن، بدين معنا نيست كه حتماً در پى كسب تحصيلات عاليه باشيد؛ نه! گفتم كه معناى «عوام» اين نيست. اى بسا كسانى كه تحصيلات عاليه هم كردهاند؛اما جزو عوامند. اى بسا كسانى كه تحصيلات دينى هم كردهاند؛ اما جزو عوامند. اى بسا كسانى كه فقير يا غنىاند؛ اما جزو عوامند. عوام بودن، دستِ خودِ من وشماست. بايد مواظب باشيم كه به اين جَرگه نپيونديم. يعنى هر كارى مىكنيم ازروى بصيرت باشد. هر كس كه از روى بصيرت كار نمىكند، عوام است.
بصیرت وقدرت نفس دوعامل جلوگیری ازلغزش درکارهای بزرگ
بیانات دراجتماع زائران مرقد حضرت امام «ره» 14/3/75
يك وقت به كسى مىگويند: «اين راه را نرو؛ ممكن است شكنجه شوى.» خوب؛ انسانِ قوى مىگويد: «شكنجه شوم! چه مانعى دارد؟! راه را مىروم.» يا مىگويند: «نرو! ممكن است كشته شوى.» انسان بزرگ مىگويد: «خوب؛ كشته شوم! چه اهميت دارد؟!» اما يك وقتصحبتِ كشته شدن و شكنجه شدن و محروميت كشيدن نيست. مىگويند: «نرو؛ ممكن استكه گروهى از مردم، بهخاطر اين حركت تو كشته شوند.» اينجا ديگر پاى جانديگران در بين است: «نرو؛ ممكن است بسيارى از زنان و مردان و كودكان، به خاطرپيش رفتن تو، سختى بكشند.» اينجا ديگر كسانى كه كشته شدن برايشان مهمّ نيست،پايشان مىلرزد. آن كسى پايش نمىلرزد كه اوّلاً در حد اعلى بصيرت داشته باشدو بفهمد چه كار بزرگى انجام مىدهد. ثانياً قدرت نفس داشته باشد و ضعفِ نفسنگيرد. اين دو خصوصيت را امام حسين عليهالسّلام در كربلا نشان داد. لذا،حادثهى كربلا مثل خورشيدى بر تارك تاريخ درخشيد؛ هنوز هم مىدرخشد، و تاابدالدّهر هم خواهد درخشيد .
روزى به امام گفتند: «اگر اين راه را ادامه دهيد، ممكن است همهى علماى بزرگ و مَراجع راعليه شما بشورانند و تحريك كنند.» يعنى اختلاف در عالم اسلام پيش آيد.» پاىخيلى كسان، اينجا مىلرزد. اما پاى امام نلرزيد و راه را ادامه داد تا بهنطقهى پيروزىِ انقلاب رسيد.عظمت روحاو و عظمت بصيرتى كه بر او حاكم بود، در اينجاها ديده مىشد.
بصیرت جوانان ایرانی الگوی جوانان بوسنی هرزگوین
دیدارفرماندهان بسیج سراسر کشور 27/8/71
اين، يك واقعيت است. امروز ملت ايران يك ملت منزوى نيست. به كشورهاى گوناگون در دنيا،مثلاً بهقلب اروپا نگاه كنيدو از كسانى كه به آنجا رفتهاند بپرسيد وبشنويد كه چطورملتى مثل ملت بوسنى هرزگوين كه در محاصرهى دشمنان انسانيت قرار گرفتهاست، به نام شما جوانان ايرانى، شعار مىدهد و چطور از شما،دربستن پيشانىبندها تقليد مىكند! ببينيد چطور احساس كرده است كه راه، آن راهى استكه شمارفتيدوبايدهمان راه رابرودتا دشمن راشكست دهد!اين،احساساتاسلامى است كه روزبهروز گسترش پيدا مىكند. كانون اين احساسات، همين كشورمقدس اسلامى شما بود و الان هم هست. از اين روست كه استكبار،به طورمداوم برنامهريزى مىكند.برنامههايش هم برنامههايى است كه انسان اگربابصيرت نگاه كند،مىتواند آنهارا بشناسد.
بی بصیرتها درجبهه ی باطل قرارمی گیرندبدون اینکه خودشان بدانند
دیدار فرماندهان گردانها،گروهانهاودسته های عاشورا 22/4/71
عاشورا پيامهاو درسهايى دارد. عاشورا درس مىدهد كه براى حفظ دين، بايد فداكارى كرد. درسمىدهد كه در راه قرآن، از همه چيز بايد گذشت. درس مىدهد كه در ميدان نبردحق و باطل، كوچك و بزرگ، زن و مرد، پير و جوان، شريف و وضيع و امام و رعيت،با هم در يك صف قرار مىگيرند. درس مىدهد كه جبههى دشمن با همهىتواناييهاى ظاهرى، بسيار آسيبپذير است. درسمىدهد كه در ماجراى دفاع از دين، از همه چيز بيشتر، براى انسان، بصيرت لازماست. بىبصيرتها فريب مىخورند. بىبصيرتها در جبهه باطل قرار مىگيرند؛ بدوناينكه خود بدانند. همچنان كه در جبههى ابنزياد، كسانى بودند كه از فساق وفجار نبودند، ولى از بىبصيرتها بودند.اينها درسهاى عاشورا است. البته همين درسها كافى است كه يك ملت را، از ذلت به عزت برساند. همين درسها مىتواندجبههى كفر و استكبار را شكست دهد.
بصیرت چراغی برای عبورازغبارغلیظ فتنه
چهارمین مجمع بزرگ فرماندهان ومسئولان دفاتر نمایندگی ولی فقیه درسپاه 27/6/70
دوران دشوارهر انقلابى، آن دورانى است كه حق و باطل در آن ممزوج بشود. ببينيداميرالمؤمنين از اين مىنالد: «ولكن يؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فيمزجانفهنا لك يستولى الشّيطان على اوليائه». در دوران پيامبر، اينطورى نبود. دردوران پيامبر، صفوف، صفوف صريح و روشنى بود. آن طرف، كفار و مشركان و اهل مكهبودند؛ كسانى بودند كه يكىيكى مهاجرين از اينها خاطره داشتند: او من را درفلان تاريخ زد، او من را زندانى كرد، او اموال من را غارت كرد؛ بنابراينشبههيى نبود. يهود بودند؛ توطئهگرانى كه همهى اهل مدينه - از مهاجر وانصار - با توطئههاى آنها آشنا بودند. جنگ بنىقريظه اتفاق افتاد، پيامبردستور داد عدهى كثيرى آدم را سر بريدند؛ خم به ابروى كسى نيامد و هيچكسنگفت چرا؛ چون صحنه، صحنهى روشنى بود؛ غبارى در صحنه نبود. اينطور جايى،جنگ آسان است؛ حفظ ايمان هم آسان است. اما در دوران اميرالمؤمنين، چه كسانىدر مقابل على(ع) قرار گرفتند؟ خيال مىكنيد شوخى است؟ خيال مىكنيد آسان بودكه «عبداللَّهبنمسعود»، صحابى به اين بزرگى - بنا به نقل عدهيى - جزوپابندهاى به ولايت اميرالمؤمنين نماند و جزو منحرفان به حساب آمد؟ همين «ربيعبنخثيم» و آنهايى كه در جنگ صفين آمدند گفتند ما از اين قتالناراحتيم، اجازه بده به مرزها برويم و درجنگ واردنشويم، در روايت داردكه «من اصحاب عبداللَّهبنمسعود»! اينجاست كه قضيه سخت است.وقتى غبارغليظ ترمىگردد،مىشوددوران امام حسن؛وشمامىبينيدكه چه اتفاقى افتاد.بازدردوران اميرالمؤمنين،قدرى غباررقيق تربود؛كسانى مثل عمارياسر-آن افشاگربزرگ دستگاه اميرالمؤمنين-بودند.هرجاحادثهيى اتفاق مىافتاد،عمار ياسر و بزرگانى از صحابهى پيامبر بودند كه مىرفتندحرف مىزدند، توجيهمىكردند و لااقل براى عدهيى غبارها زدوده مىشد؛ امادردوران امام حسن،همان هم نبود.دردوران شبهه و در دوران جنگ با كافر غيرصريح، جنگ با كسانىكه مىتوانند شعارهارابرهدفهاى خودشان منطبق كنند، بسياربسياردشواراست؛بايد هوشياربود.البته بحمداللَّه ما هنوزدرچنان دورانى نيستيم. هنوزصفوف روشن است؛ هنوزخيلى ازاصول وحقايق، واضح ونمايان است؛ امامطمئن نباشيد كه هميشه اينگونه خواهد بود. شما بايد آگاه باشيد. شمابايدچشم بصيرت داشته باشيد.شمابايدبدانيد بازويتان دراختيار خداست يا نه. اين، بصيرت مىخواهد؛اين رادست كم نگيريد.من يك وقت دردوران زندگىتقريباًپنجسالهى حكومت اميرالمؤمنين(عليه الصّلاةوالسّلام) و آنچه كه پيشآمد، مطالعات وسيعى داشتم. آنچه من توانستم به عنوان جمعبندى به دست بياورم،اين است كه «تحليل سياسى»ضعيف بود.البته دردرجهى بعد،عوامل ديگرى هم بود؛ اما مهمترين مسأله اين بود. والّا خيلى ازمردم هنوزمؤمن بودند؛ امامؤمنانه در پاى هودج امالمؤمنين در مقابل على(عليهالسّلام) جنگيدند و كشته شدند! بنابراين، تحليل غلط بود.
والسلام 14 ديماه 1389