پنج شنبه، 9 فروردین 1403
جهاد و مقاومت
شناسه خبر: 141

ره یافتگان وصال

زندگينامه شهيد محمدباقرمومني

شهید محمدباقرمومنی : خداياقدرت بريدن رشته هواهاي نفساني وشيطاني وتوفيق فضائل عرفاني ورحماني راعطا فرما

تهيه كننده : نورالدين احمدي

بالاگريوه-شهيدمحمدباقرمومني فرزندشهيدباشي مومني درسال1341درخانواده اي مذهبي درروستاي ولي عصر(عج)ازتوابع شهرستان پلدخترلرستان چشم به جهان گشود.

دوران تحصيلات ابتداييرادرهمين روستاودوران راهنمايي ودبيرستان رادرشهرپلدخترسپري نمودكه بعلت علاقه واشتياق فراواني كه به روحانيت وخدمت به نظام مقدس جمهوري اسلامي داشتند واردسپاه شدندوباتوجه به هوش واستعدادخداداديكه داشت درجاهاي حساس به كارگرفته شدوباشروع جنگ تحميلي وبااصرارخودش مدت 4باربه جبهه هاي حق عليه باطل اعزام شدندوبااينكه دربارسوم باپدربزرگوارش به جبهه اعزام ودرعمليات بيت المقدس آزادسازي خرمشهرمجروح وبه بيمارستان منتقل شد.بعد ازمدتي بهبودي نسبي يافت بعنوان مسئول دبيرخانه پايگاه انجام وظيفه نمود.ايشان خيلي علاقه به مسائل دين ومذهبي داشتندونمازرابه موقع مي خواندوعلاقه زيادي به قرآن داشت وازخصوصيات اين شهيدكم حرفي واخلاق نيكويش بوددرطول مدتي كه درسپاه بودهيچكس ازدست وي ناراحت نبودواكثراوقات درسپاه ودنبال ماموريت هاي سپاه بودوبا اينكه بااصرارخودش تصميم گرفت وبه جبهه اعزام شود ولي فرمانده سپاه وقت موافقت نكرداين شهيد بزرگوار نذرمي كندتافرمانده با اعزام ايشان موافقت كندكه فرمانده هم بااعزام ايشان موافقت كردندوايشان خيلي خوشحال شدند و به جبهه حق عليه باطل اعزام شدندوبعنوان فرمانده دسته درجنوب (پاسگاه زيد)انجام وظيفه نمودندونهايتاًدرهمين ماموريت به درجه رفيع شهادت نائل آمد.روحش شادويادش گرامي باد.
وصيتنامه شهيد محمدباقر مومني
سخن رابنام مبارك الله آغازمي كنم كه مبداهستي و چشمه جوشان حيات وجود است و گواهي مي دهم كه خدايي جزاونيست اشهدان لااله الاالله وگواهي مي دهم كه شريكي ندارد واويگانه است و هيچ چيز راتوان مشابهت و مقايست با او نيست و شهادت مي دهم كه حضرت محمد(ص)بنده و برگزيده اوست و اوحلقه آخرزنجيرنبوت است براين اصل گواهم كه حضرت علي (ع)دوست خدا و جانشين بحق رسول خدا (ص)است. 
انشاءالله كه زندگي و شهادتم بهترين گواهي براثبات اعتقادبه اسلام وحقانيت آن باشدوامااينك كه درتداوم خط انقلاب توحيدي و خط سرخ اولياءالله واستمرارحركت انبيا انقلاب اسلامي هرروزباامواجي خروشانتروكوبنده ترازقبل مي رودتا كاخهاي قابيليان راازريشه بركند.درخت انقلاب هرروزنيازمندخوني تازه است تابدان وسيله آبياري شودواين چنين است كه اين راه راانتخاب نموده وحلقه درب جهادرازده ام وبا اينكه مي دانم هركسي نمي تواندازاين درب به دنياي بالاترازماده واردشودواگرتوفيق وعنايت خداوندشامل حالمان شودلياقت داشته باشيم خداونداين درب رابه رويم بگشايد چراكه بگفته مولاعلي(ع)ان الجهادباب من ابواب الجنه فتحه الله الخاصه اولياء واين درب راروي دوستان خاص خويش مي گشايدو بااين ديدمي خواهم ازاين جهان گذركنم واميدوارم كه خداوندتوفيق شهادت دهدكه ازانصار الله و اولياء الله باشم.
خدايابه من توفيق ده كه درراه تووبراي رضاي توازديوارهاي تمايلات مادي وحيواني هجرت كنم وبخاطرنزديكي به تووبراي پياده شدن احكام اسلام تودرروي زمين بادشمنان تووبا كساني كه سد راه رسيدن به تو هستند مبارزه كنم و لحظه اي دست ازجهادبرندارم و آنگاه كه خودت دانستي به نفس مطمئنه رسيده ام به نزدت رجوع وبه جواررحمتت شرفيابم كن‏ خدايابه من قدرت بريدن رشته هواهاي نفساني وشيطاني وتوفيق يافتن فضائل عرفاني وخصائص رحماني عطا فرما.
خدايا موانع ودامهاي دنيوي كه درسر راه من براي رسيدن به توهستند همه رابگسل.
خداياتوفيق پاره كردن تمام بندهاي عبوديت غيرخودت رابه من عطا فرما.
الهي هب لي كمال الانقطاع اليك:و انگاه كه افتخار رفاقت خاص تو رادريافتم به حضور خودت شرفيابم كن.
خدايااين دنيازندان است مراازاين زندان نجات ده خدايامراازدنيايي كه ديوارهاي پولادين ماديش ازهرطرف مرامحاصره كرده اندنجات ده.
خدايافقط بخاطرتو اين راه رابرگزيده ام،مباداروزي هدفي غيرازتوداشته باشم.اللهم ارزقناتوفيق الشهاده في سبيل الله.اينك ديگرزمان آن نيست كه خدا رادركتابخانه ها بجوئيم،خداوندرابايددرصحنه هاي جدال حق و باطل ديد.
چشم دل باز كن كه جان بيني              آن چه ناديدني است آن بيني
واينچين به ميعادگاه آمده ام و اين راه را آزادانه انتخاب نموده ام وواقعاً درمقابل انقلاب اسلامي شرمسارم كه نتوانسته ام خدمتي شايسته بدان كنم.
برادران وخواهران هيچ فكركرده اي كه براي چه خلق شده ايم،مابراي تكامل آفريده شده ايم ونمي توانيم به كمال برسيم جزبا دستورات خالقمان و با اطاعت كردن از دين اسلاممان.

ماوظيفه داريم كه ازاسلام دفاع كنيم،امروزسرنوشت اسلام دردست ماوشماست.برادروخواهر،كج انديشان وكوردلان دركمين هستندكه اسلام را ازمابگيرندجوانمردانه بپاخيزيد.آستين هارابالا زده دست ازياري دين خدابرنداريدوقابيليان وفرعونيان ويزيديان راتارو ماركنيدوبه فرياد(هل من ناصرينصرني)آموزگار بزرگ شهادت لبيك بگوئيدوازياري به وارث آدم (ع)فرزند حسين(ع)دريغ نورزيدو هميشه براي اتصال انقلاب اسلامي به انقلاب حضرت مهدي (عج)وسلامتي رهبركبير انقلاب اسلامي دعا كنيم.برادران وخواهران هميشه بگفته اماممان پشتيبان ولايت فقيه باشيد سپاه و ديگر نيروهاي مسلح كه بازوان مطمئن اسلام و انقلاب هستند تقويت كنيد.
برادران و خواهران از اختلافات بپرهيزيدكه خواست شياطين است و شمارابه خداكه ازاين اختلافات جزيي دست برداريدوكمتربه فكر تفرقه باشيد،اختلاف بايددرصف دشمنان خدا و قابيليان باشد.
جان گرگان و سگان ازهم جداست               متحدجانهاي مردان خداست
خدايااينك كه درخانه تونشسته ام وفقط به توتوجه دارم وروبه كعبه توداراي قدرت يگانه دراين خلوت سراكه عيزازمن وتوكس نيست،عاجزانه ازتو مي خواهم كه انقلاب اسلامي رادرسرتاسرجهان صادركني ولشگريان خودت رابرلشگريان شيطان پيروزكني اي حقيقت مطلق.
آنكس كه تو را شناخت جان را چه كند              فرزند و عيال و خانمان را چه كند
ديوانه كني هر دو جهانش بخشي              ديوانه تو هر دو جهان را چه كند.
والسلام،پاسدار محمدباقر مومني مورخه 62/11/15 شنبه

خاطرات شهيد محمدباقر مومني به نقل ازبرادرشهيد (علي اكبر مومني)
محمدباقرمردعمل بود،مجاهدي مقتدر،پاسداري راستين ورزمنده اي جسور.بيش ازبيست سال باهم بوديم.هيچ موقع حركتي برخلاف شرع اسلام واخلاق اسلامي نداشت داراي قلبي پاك ومطمئن بودهميشه آرام ولباني متبسم داشت امادردرون اوغوغايي بودكه فقط خودش وخداي خودش مي دانست كم حرف مي زدوكم سخن مي گفت وقتي شروع به حرف زدن ميكردخيلي متين و باوقارحرف مي زدآگاه وروشن وبيداربود.آنچنان درعبادت غرق مي شدكه دروجودش حالت خاصي مشاهده مي شد.با اينكه چندين بار به جبهه اعزام شد و درعمليات بيت المقس از ناحيه دست چپ به شدت مجروح شد اما همچنان براي بازگشت به جبهه دعا ميكرد تا اينكه مجدداً به جبهه اعزام شد و به آرزوي ديرينه خود رسيد.
برادر شهيدم با اينكه 2،3ماه از ازدواجشان نگذشته بود و با اينكه دست چپش تا حدود 30%از كار افتاده بود لقاي پروردگارش را برهمه چيزترجيح داد ومرگ سرخ را انتخاب كرد نه مرگ زرد را.
برادرشهيدم بيشترخصوصيات پدرشهيدم رابه ارث برده بود و عاقبت هم او مانندپدرشهيدم به درجه رفيع شهادت رسيد.
خاطرات شهيد محمدباقر مومني به نقل از برادرشهيد (علي اصغر مومني)
محمدباقرجواني مومن و آگاه به مسائل ديني و سياسي بود،مطيع رهبر و ولايت فقيه،معتقد به حيات ابدي،پاسداري دليروشجاع و باگذشت بود،انسان دوست داشتني كه بااخلاق نيكويش زبانزد عام وخاص بود.هميشه مسائل را به خوبي تجزيه وتحليل ميكردو هرماموريتي كه به ايشان داده مي شدبا روي بازمي پذيرفت وبه نحواحسن انجام مي دادچون بزرگ شده در بين قشرمستضعف بود وعلاقه عجيبي به اين قشر داشت.
قرآن فراوان تلاوت ميكردبعدازنمازرازونيازفراوان بامعبودخودداشت چون مومن بودباكودكان بامهرباني وعطوفت رفتار ميكرد.درمراسمات ديني و مذهبي شركت فعالانه داشت خيلي باوقار بود.خداوند روحش را با شهداي اسلام محشوركند.درطول مدتي كه باهم زندگي مي كرديم هيچوقت كاري نمي كردكه انسان ازاو ناراحت شود.علاقه زيادي به سپاه داشت و همين امر باعث شد كه لباس مقدس سپاه را بپوشد و درطول مدت جنگ درجبهه ها حاضر بود.هيچ وقت حاضرنبود كه نظام مقدس اسلامي تضعيف شود به پيامبروائمه اطهارعلاقه فراوان داشت وبيشتراوقات زندگيشان رامطالعه ميكردودعاي توسل وكميل را مي خواند.نسبت به افراد منحرف سخت مي گرفت و بارزمندگان اسلام ماننديك برادربرخوردمي كرد.آرزويش تثبيت نظام مقدس جمهوري اسلامي به رهبري امام بود.احترام خاصي براي سادات قائل بود.
درزمان رئيس جمهوري بني صدرمي گفت كه بايدمطيع روحانيت بودو نگذاريم كه انقلاب به دست ليبرالها بيفتدودوست داشت كه دردنيابه خاطرخداوندسخيتها را تحمل كنداعتقادزيادبه دعاونيايش داشت ودروصيت نامه اش روي دعا تاكيدداشت دوست داشت جان خود راتقديم جانان كندكه به خواسته قلبي خودرسيد.بعدازمجروح شدن درعمليات بيت المقدس صلاح نديدكه درپايگاه بماندوبا دست مجروح دوباره به جبهه اعزام شدوبه لقاي پروردگارخودرسيد.روحش شاد و راهش پررهرو باد.
شهيدمحمدباقرمومني درخانواده اي مذهبي ومتدين چشم به جهان گشود.ايشان علاقه زيادي به قرآن خواندن داشت وبسيارقرآن مي خواندوبه دوستان خوديادمي دادومدتي كه درسپاه خدمت ميكردخيلي خوش اخلاق بودونسبت به پاسداران احترام خاصي داشت وهميشه سعي ميكردكه وظيفه خودرابه نحو احسن انجام دهدوديگران راتشويق به اين كارميكرد.نمازرابموقع مي خواندو زماني كه روزه برايشان واجب مي شدانجام مي دادوخيلي نسبت به برادران احترام مي گذاشت وهيچ وقت نمي شدكه عصباني شودوهميشه بابرادران خودمهربان بودواين خصوصيات راهميشه رعايت ميكرد.آخرين باربودكه شهيدمحمدباقررادرپادگان گلف كه مقر سپاه بودديدم احترام زيادي به ايشان گذاشتم با اينكه مي خواست به جبهه بروداصرارزيادي كردم وبه ايشان گفتم اگرامكان داردبا توجه به اينكه شمامجروح شديددرتشكيلات ستادي پادگان انجام وظيفه كنيدقبول نكردندواعزام به جبهه شدندكه بعنوان فرمانده يكي ازگروهانهاي گردان شدوبيفزايم مشغول خدمت بودم كه درحين تحويل دادن منطقه جنگي به نيروهاي ارتش بوسيله تركش خمپاره به ناحيه قلب مجروح و به اورژانس اعزام وبعدازچند ساعت به درجه رفيع شهادت نائل شد.
شهيدوپدربزرگوارش شهيد باشي مومني در يكي ازگردانها درعمليات بيت المقدس آزادي خرمشهر شركت فعلانه اي داشتند ايشان در عمليات بيت المقدس از ناحيه دست راست مجروح و به بيمارستان اهواز اعزام و بعد از پانزده روز ايشان را مداوا و از بيمارستان ترخيص مي شود و در زماني كه وارد شهر پلدختر مي شود پوستر شهادت پدرش را روي ديوارهاي شهر پلدختر ملاحظه مي كنند كه از همانجا مي فهمد كه پدرش شهيدشده و در همان جاپيمان مي بنددكه بايدتاآخرين قطره خون خود راه پدر شهيدم را ادامه دهم كه دراين راستا اعزام به جبهه مي شود ودرپاسگاه زيدبه درجه رفيع شهادت نائل مي شود.
شهيددرطول زندگي علاقه زيادي به روحانيت داشت وهميشه درزندگي پشت سرروحانيت حركت ميكردوعلاقه زيادي به امام (ره)داشت وبارها به همرزمان خودمي گفت برادران امام خميني ادامه دهنده راه امام حسين(ع)است سعي كنيدكه هميشه گوش بفرمان امام باشيد اگر در زندگي موفق هستيد و اگر خداي نكرده از امام جدا شويد هم دنيا را از دست داده ايد و هم آخرت را و بارها اين حرفها را به رزمندگان اسلام مي گفت.
شهيددروصيت نامه خود گفته بودكه برادران حزب الهي هميشه وحدت داشته باشيدكه اگرخداي نكرده بين شما اختلاف ايجاد شود دشمن استفاده مي كندولي اگرشمانيروهاي مذهبي وپيرو خط امام با هم وحدت داشته باشيد هيچوقت دشمن ازشما استفاده نمي كند.سپس همانطوري كه رهبر كبيرانقلاب مردم و مسلمانان را به وحدت و يكپارچگي دعوت مي كند شما هم با هم وحدت داشته باشيد.
شهيدمحمدباقرمومني همه نيروهارابه پيروي ازخط ولايت فقيه سفارش ودعوت ميكردكه اين موضوع دريكي ازنامه هاي ايشان است.
شهيدكه تازه واردتشكيلات سپاه شده وبيشترمواقع درسپاه حضورداشت وشبانه روزبه انقلاب خدمت ميكردهرماموريتي كه به ايشان واگذار مي شد بدون هيچگونه چشم داشتي ماموريت را به نحو احسن انجام مي داد.
ايشان برادران سپاه رادعوت به آرامش ميكردوگفت شماپاسداران بايدالگوي صبروبردباري باشيدسعي كنيدنسبت به دشمنان اسلام باشدت برخوردكنيدو نسبت به مسلمانان مهربان وخوش اخلاق عمل كنيد.اين خصوصيات دروجودشهيدبزرگواربودوبازيردستان خيلي مهربان و خوش اخلاق بود.
شهيدمومني خيلي احترام پدرومادرو برادران رارعايت ميكردوهيچ موقع نبودكه ايشان عصباني شودوهروقت كه به ايشان كاري محول ميكردندبه نحواحسن انجام مي دادوبارهاكارهاي منزل راانجام مي دادوهيچ وقت نبودكه ايشان اعتراضي كندياعصباني شودواخلاق ايشان تاثيرگذاربراي ديگران بود.
يكي ازخصويات شهيدمحمدباقرمومني ايثارگري واخلاص درعمل بودوهيچ وقت حاضرنبودكه كارهارابخاطررضاي فرمانده انجام دهد.فقط رضاي خداراازكارهاي خودمدنظرقرارمي دادوبارها اين حرف رامي زدكه كارتان اگربراي خدابودكه مزدخودراگرفته ايدولي اگربراي خدا نباشد هيچ ارزشي ندارد.

دسته بندی: جهاد و مقاومت
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید