نقد مدیرمسئول کیهان بر مواضع ناطق نوری
جایگاه برجسته و اقتدار نظام اسـلامــي وامـدار « بیترمزها» ست.
بالاگریوه : بسیج بیترمز است و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، جایگاه برجسته و اقتدار مثالزدنی خود را وامدار همین بیترمزهاست.
بالاگریوه : روزنامه كيهان درستون يادداشت روز پنجشنبه 8 اسفندماه جاري درمطلبي باعنوان « بي ترمزها» به قلم مديرمسئول خود در نقد مواضع حضرت حجه الاسلام ناطق نوري آورده است:
عصر روز یکشنبه هفته جاری، آقای ناطق نوری به عنوان سخنران در مجلس ختم مجاهد صادق و صابر، مرحوم حاجابوالفضل حاجیحیدری،با اشاره به شرایط کنونی کشور گفت؛ « هماکنون یکی ازبدبختیهای کشور ما اینست که گرفتار تندروها و بیترمزها هستیم ». این سخن که « تندروها » و « بیترمزها » خطر آفرینند و میتوانند کشور را با آسیبهای جدی روبرو کنند،سخنی پذیرفتنی و قابل قبول است. اما، مادام که برای « تندروی » و « بیترمزی » مصداق و نمونهای ارائه نشود، نمیتوان در باره آن به قضاوت نشست.
آقای ناطق تاکید میکنند که هماکنون کشور ما گرفتار تندروها و بیترمزهاست، بنابراین تعریف مشخصی از تندروی دارند و افراد و جریاناتی را میشناسند که به عقیده ایشان برای کشور «بدبختی» !و «گرفتاری»! به بار آوردهاند ! و اگر چه آدرس و نشانهای ازتندروها و بیترمزهای مورد نظرخویش ارائه نکردهاند ولی با توجه به مواضع اخیر ایشان و گرایش سیاسی جدیدی که احتمالا پیدا کردهاند میتوان حدس زد، چه کسانی را تندرو و بیترمز میدانند و ... بخوانید!
2-هیچ حزب و گروهی را نمیتوان یافت که برای معرفی خود ازواژهها و شعارهای ارزشی و مورد قبول مردم استفاده نکرده باشد.بنابراین بدیهی است که برای پی بردن به هویت واقعی یک جریان سیاسی نمیتوان به آنچه روی تابلوی گروه نوشته شده است،بسنده کرد، بلکه بایستی مواضع و عملکرد جریان سیاسی با تابلو و شعاری که برای معرفی خود برگزیده است، مقایسه شود.
حالا -البته باعرض پوزش- باید ازجناب ناطق پرسید، آیا سران و عوامل فتنه 88 را نمیشناسید؟! آنانکه با دروغ بزرگ تقلب در انتخابات و تحت مدیریت آشکار مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس، کشور را به آشوب کشیدند، مردم بیگناه را به قتل رساندند، به ساحت مقدس حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام اهانت ورزیدند، نمازگزاران روز عاشورا را سنگباران کردند، مسجد را به آتش کشیدند، تصویر مبارک حضرت امام (ره) را پاره و لگدمال کردند،به گواهی اسناد غیر قابل انکار موجود از ملک عبداللهسعودی برای فتنهانگیزی در ایران اسلامی کمک مالی گرفتند! با جرج سوروس، سرمایهدار صهیونیست آمریکایی ملاقاتهای پیدرپی داشتند، فرمول دیکته شده کودتای مخملی جین شارپ، مایکل لدین، ریچارد رورتی و...را موبه موبه اجراء گذاشتند، روی کلمه مبارک اسلام از جمهوری اسلامی ایران خط کشیدند، شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است »! سردادند، روز قدس به نفع اسرائيل و روز مبارزه با استکبار جهانی به نفع آمریکا شعار دادند و...تا آنجا که شیمون پرز با صراحت از اصلاحطلبان به عنوان « بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران » ! یاد کرد، نتانیاهو آشکارا اعلام کرد « اصلاحطلبان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم آخوندی ایران میجنگند » ! اوباما، حمایت از آنان رایک هدف استراتژیک برای آمریکا دانست، سفارتخانههای انگلیس، کانادا و آلمان برای حمایت مالی و سیاسی و تدارکاتی از آنان همه امکانات خود را به صحنه آوردند
و...
جناب ناطق! به یقین جریان یادشده را میشناسید،و از کینهتوزی آنان علیه اسلام و انقلاب و نظام و امام(ره) درجریان فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88 باخبرید،از این روی و با توجه به سوابق اسلامی و انقلابی حضرتعالی نمیتوان باور کرد تابلوی «اصلاحات»! را که این جریان روی دکه حزبی خود برافراشته است، باورکرده باشید! و بیتردید، باورها و داشتههای دینی جنابعالی به شما اجازه نمیدهد برای معرفی سران و عوامل اصلی این جریان -و نه همه اصلاحطلبان -از واژهای غیراز «وطنفروش» و «مفسد فیالارض» ! استفاده کنید.اگر چنین است -که هست و باید باشد-تعجبآور و صدالبته تأسفآور نیز هست که این روزها به جریان یاد شده نزدیک شدهاید! و یا دستکم اینکه با آنان مرزبندی مشخص ندارید، تا آنجا که جریان مورد اشاره، همه جا در رسانهها و محافل و مصاحبهها و اظهار نظرهاجناب ناطق را در جبهه خود تعریف میکنند و حضرت ایشان نیز نه فقط در مقابل این ادعا کمترین عکسالعملی نشان نمیدهد، بلکه با اظهارات و مواضع چند ساله - و مخصوصا چندماهه - اخیرخود، ادعای آنان را تائید نیز میکند!
حالابایدازحجتالاسلام والمسلمین ناطقنوری پرسید،منظورحضرتعالی از«تندروها» و«بیترمزها»یی که به قول شمابرای کشور بدبختی و گرفتاری آفریدهاند کیست؟! بعیدبه نظرمیرسدکه سران وعوامل فتنه آمریکایی اسرائیلی 88وپادوهای میدانی آنهامصداق مورد نظرجنابعالی باشند، زیرا،به دلایل ونشانههای پیشگفته،این تلقی پدیدآمده است که خواسته یاناخواسته درقاب سیاسی آنهاظاهرشدهایدو یا-انشاءالله -به خطا،چنین تصوری درباره حضرتعالی پدید آمده است.بنابراین بایدبه فتنهگران ورسانههای زنجیرهای وحامیان بیرونی آنهاحق داد!که نیروهای پاکباخته ومتعهدنظام وحزبالله همیشه پابه رکاب اسلام وانقلابرامصداق اظهارنظرجنابعالی بدانندوباذوقزدگی بنویسند«بااین اوصاف،مشخص است که ناطقنوری درصددحرکت درمسیری است که این روزهادرعرصه سیاسی کشوربه اعتدال مشهورشده است وفعلاهم نمایندهای دیگرجزحسن روحانی ندارد.اگرچه که محرک اولیهاش همپیمانی اکبر هاشمیرفسنجانی،حسن خمینی و محمد خاتمی و ناطقنوری است»!...
3-آقای ناطقنوری به یقین میدانند که اگر حزبالله یعنی تودههای عظیم و پا به رکاب اسلام و انقلاب نبود و در روزهای بد حادثه نظیر فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 کف خیابان نمیآمد و از نظام اسلامی، مردم این مرز و بوم وخون بنا حق ریخته شهیدان بزرگوار دفاع نمیکرد، و حماسههای ماندگاری چون 9 دی را نمیآفرید،امروز ایران اسلامی و مردم شریف آن زیر سیطره آمریکاییها ازنفس افتاده بودند.
جناب ناطق! حضرتعالی و بسیاری از مسئولان و صاحبمنصبان دیگر، پست و مقام و زندگی آرام و بیدغدغه خود را مدیون فداکاری و پاکبازی کسانی هستید و هستیم که آنان را «تندرو» و «بیترمز» مینامید ! و یا دیگران با استناد به سخن جنابعالی آنها را تندرو و بیترمز مینامند ! کاش توضیح میدادید- و هنوز هم دیرنشده - که منظور شما با آنچه اصحاب فتنه و دشمنان این مرز و بوم از سخن جنابعالی برداشت کرده و در آن میدمند متفاوت است.
4- این نکته نیز گفتنی است که واژه «بیترمز» در دوران جنگ تحمیلی و از سوی دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی آنها به بسیج و بسیجیان نسبت داده شده بود! و البته نگارنده نیز به گونهای دیگر بر این باور است که بسیجی بیترمز است،با این توضیح که وابستگیها و دلبستگیهایی نظیر چرب و شیرین دنیا، زندگی مرفه و اشرافی،خانههای لوکس و ماشینهای گرانقیمت و... که برای دنیا دوستان، نقش «ترمز» را بازی میکند و مانع حضور بیتکلف آنان در روزهای حادثه و دفاع وحمایت جانانه و ایثارگرانه از اسلام و انقلاب و نظام و مردم است، برای بسیج و بسیجیها «ترمز» نیست.بسیجیها نه در سر سودای سود دارند و نه در دل غم بود و نبود. ازمن و ما گذشتهاند و به خدا پیوستهاند... با نگاه از این زاویه، بسیج بیترمز است و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، جایگاه برجسته و اقتدار مثالزدنی خود را وامدار همین بیترمزهاست.
و بالاخره امید آنکه برادر عزیزمان جناب آقای ناطقنوری، عذر نگارنده را بپذیرند و براو خرده نگیرند که در این وجیزه بیتکلف در باره ایشان قلم زده است؟!...چرا که؛برای دوستان،سوءاستفاده غریبههاازدوست تلخ و ناگوار است.