دریک ارزیابی کلی باید پذیرفت که :
توافق هسته اي ژنو3 نه تركمنچاي است و نه فتح الفتوح
بالاگریوه: توافقنامه ژنو نه برخلاف نظر منتقدان سرسخت تكرار يك تركمنچاي ديگر است و نه براساس ديدگاه جريانات ذوق زده نزديك به دولت يك فتحالفتوح.
بالاگريوه-بدون ترديددرطول110روزي كه ازعمردولت يازدهم سپري شده،عملكردقوه مجريه دربخش سياست خارجه بيش ازهربخش ديگري موردتوجه افكار عمومي داخل و رسانههاي بينالمللي قرارگرفته است،چراكه ازيك سو بخش قابلتوجهي از جامعه- با عمليات رواني يك طيف سياسي نشانهدار- به اين باور رسيده كه حل مشكلات اقتصادي و معيشتي موجود، ميتواندبانتيجه بخش بودن مذاكرات فيمابين ايران و1+5 وحتي مذاكره مستقيم باامريكا روي آرامش به خود بگيرد و ازسوي ديگربسياري درجامعه جهاني به انتظارنشستهاندتانتيجه عيني ديپلماسي نوين دولت يازدهم راپس از10سال چالش برانگيزدرموضوع پرونده هستهاي كشورمان ملاحظه كنند.
حساسيت مذكور در نزدافكار عمومي داخلي، با توافقات ژنو 3 شكل آشكارتري هم به خود گرفت وپس از گذشت روزها از رسانهاي شدن بيانيه اقدام مشترك ايران و1+5،هنوزبه قوت خودباقي است بشكلي كه اصل موضوع مذاكرات ايران باطرف غربي تحتالشعاع قرار گرفته و قضاوتهاي نادرست و غير مستندكه قارچگونه درسطح رسانههاي مكتوب و مجازي-عمدتاً ناشي ازحب و بغضهاي شخصي و حزبي بوده و كمتررنگ و بوي واقع بيني و تحليلگري كارشناسانه دارد- جاي آنرا پر كرده است.
صفآرايي تندروها وكندروها
واكنشها نسبت به توافقات ژنو3 بازهم اثبات كرد كه انگارقرار نيست جماعتي درداخل قضاوتهاوتحليلهاي خودرااز تحولات دروني و بيروني كه نظام ومردم با آن دست و پنجه نرم ميكنند، براساس اصل «واقعبيني» استوار كرده و محاسبات خود را برپايه مفاهيمي عقلاني ومنطقي نمايان كنند.
سياه و سفيد ديدن مباحث مختلف،يا اتخاذ «خوشبيني مفرط» و «بدبيني مطلق» در مواجهه با دگرگونيهاي عرصه سياست داخلي و خارجي يكي از محورهاي ثابت رفتاري دو جريان متفاوت داخلي است، كه نه تنها با اين نوع برخوردها، مصالح و منافع ملي را به پاي اهداف حزبي، ذبح كرده بلكه اطلاعات جهتدار و مخربي را در ختيار بخشي از افكار عمومي قرار داده كه به شدت به حال جامعه مضرخواهد بود.
يك دسته اتفاقات ژنو 3 را تمام وك مال خوب مطلق ميپندارند و گروه ديگري آن را هلاهل و زهري كشنده نامگذاري ميكنند كه تيم مذاكره كننده آن را به خورد ملت ميدهد و در اين ميان گمشده «واقعبيني» است كه اجازه نميدهد جماعت وابسته به اين دو طيف نظر جامع و مستندي از توافقات شهر ژنو ارائه دهند.
البته گروه سومي هم هستند كه سعي ميكنند نقاط قوت و ضعف تيم مذاكرهكننده را با هم و در قالب يك قاب مشاهده كنند كه در بينابين دو دسته اول و دوم برجسته و مطابق با اهداف كلان حاكميت سياسي قدم برميدارند.
دسته نخست؛ ذوقزدگاني كه به خوشبيني مفرط دچار هستند. رسانههاي زنجيرهاي تجديدنظر طلبان به تبعيت از تئوري اتاق فكر خود، در طول ماههاي اخير و به فراخور شرايط و اقتضائات سياسي كشور، فشارهاي رواني- رسانهاي متفاوتي را به رئيسجمهور و تيم تصميم ساز و تصميمگير دولت يازدهم آوردهاند تا بلكه از اين اقدامات تنش محور، نتيجه لازم را كسب كنند.
فشار براي گسيل دادن مهرههاي خودبه كابينه دولت، تلاش براي آزادي سران فتنه و زندانيان سياسي و «تغيير در راهبرد و اصول اساسي نظام در موضوعات بينالمللي» از جمله تلاشهاي ديكته شدهاي است كه در طول سه ماه گذشته در دستور كار اين جريان قرار گرفته است .
برهمين اساس « تغيير راهبردي در سياست خارجه » جمهوري اسلامي ايران، دستور كارتازه اتاق فكر اين طيف در روزهاي اخير است،به اين شكل كه ازيكطرف با تبليغات گسترده و فشرده عبارت «نرمش قهرمانانه » را تحريف كرده و آنرابه عنوان يك عقبنشيني و عقبگرد نظام از مواضع گذشته به جامعه القا كند و از اين منظر دولت راتحت فشار براي انجام «مذاكره مستقيم با امريكا» قرار دهد؛ ازطرف ديگر خوشبيني مفرطي را در لايههاي مختلف اجتماع نسبت به مذاكرات تيم هستهاي نهادينه و حركتهاي ساده تيم ديپلماسي را يك اتفاق مهم و تاريخي و بيبديل القاكند.
انتخاب تيترهاي هدفمند و جهتدار نظير «جهان در انتظار اتفاق نيويورك »، « امريكا بار ديگر از ديدار اوباماو روحاني خبر داد»، «ديدار در نيويورك»، «بازار زيرسايه ديپلماسي تدبير»، «پيشروي در نيويورك، عقبنشيني در استانبول» ،«استقبال كاخ سفيد از سفر روحاني به نيويورك»، « ژنو3 تاريخي شد»، «دستان بتشكن ظريف-كري» و «اينجاايران همه خوشحالند» در طول ماههاي گذشته براساس همين سناريو در صفحات نخست روزنامههاي زنجيرهاي درج شده است.
البته توهين معروف وندي شرمن مذاكرهكننده ارشد تيم امريكايي كه گفته بود«فريب و نيرنگ بخشي از DNA ايرانيان است» هم نتوانست حداقل عرق ملي هواخواهان ليبراليسم درداخل را بجنباندوبه واكنش وادارد.
اهداف دسته نخست
راهبران اين سناريو توانستندبا توجيه اينكه «توافق با1+5»وحتي«مذاكره باامريكا» نيازضروري كشوروخواست اكثريت جامعه است،توافقات صورت گرفته ايران باطرف غربي رايك تحول عظيم و تاريخساز درانقلاب 34ساله معرفي كنندتااولاً اثبات كنندكه تئوري آنهابراي فائق آمدن برمشكلات داخلي بجاو كارسازبوده و ثانياً اين ايده رابه جامعه ودلسوزان نظام تحميل كنندكه مسير انتخاب شده درطول دهه اخيرتوسط جريان اصولگرا براي مقابله باغرب كشوررابه ناكجا ميبرده است.
دسته دوم؛ بدبيني مطلق
اما در مقابل گروه نخست كه سعي ميكنند تمام تحركات ديپلماتيك دولت اعتدال را با نگاه خوشبيني مفرط ببينند دستهاي قرار دارند كه هر آنچه را از سوي تيم ديپلماسي كشورمان صورت گرفته باعينك سياهبيني، تيره و تاريك ميبينند، به گونهاي كه يكي از هفتهنامههاي وابسته به اين جريان روز گذشته تيتري بسيار نا اميدانه را براي توافقات ژنو3 انتخاب كرد وباعبارت هايي تند وتيز توافقات في مابين را به باد انتقاد گرفت.
همانطور كه رويكردخوشبينانه ومتعصبگونه گروه نخست پيامدهاي منفي وگاه جبرانناپذيري براي كشورومردم به همراه دارد،روبناي رفتاري اين جماعت نيزميتواندآفتهاي بسياري رادرميدان مذاكرات وحتي نزدافكارعموم به دنبال داشته باشد.البته سياهنمايي وقضاوتهاي بدون پشتوانه عقلي گروه دوم ناخودآگاه گزارش100روزه رئيس دولت يازدهم رادراذهان زنده ميكندكه درگزارش خودبه شدت دستاوردهاي دولت گذشته راانكارواوضاع مملكت راسياه ونااميدكننده جلوه داد كه البته با واكنش دلسوزان و وفاداران به انقلاب ونظام هم مواجه شد.
راه سومي نياز است
براساس آنچه گذشت بايدافرادورسانههاي جمعي،درقضاوت وبيان نقاط قوت وضعف عملكردتيم مذاكرهكننده هستهاي كشورمان در3ژنو،اصولي نظير واقعبيني فارغ ازدسته بنديهاي سياسي وحزبي را مورد توجه قرارداده تامنافع و مصالح ملي با كشمكشهاي سياسي گره نخورده وجامعه دچارتشكيك و سردرگمي نسبت به دستاوردهاي ژنو و ديگر توافقات بينالمللي نشود و هم راه سومي را كه رهبري تبيين مينمايند، پيادهسازي شود.
رهبر انقلاب چند روز گذشته با انتقاد شديد از برخي عناصر «تبليغاتچي سادهلوح يا مغرض » كه ميتواند مصداقش گروه نخست باشد ميفرمايند: بعضي با خطگيري از رسانههاي بيگانه درتلاشند با گمراه كردن افكار عمومي، اينگونه القا كنندكه اگر در مسئله هستهاي تسليم شويم، همه مشكلات اقتصادي و غيراقتصادي حل ميشود....نبايدبه دشمني كه لبخندميزند، اعتماد كرد.
ايشان با انتقاد از سياهنمايي در تخريب عملكرد تيم هستهاي كشورمان هم بيان مينمايند: «اينها فرزندان انقلاب و مأموران جمهوري اسلامي هستند كه با تلاش فراوان در حال انجام دادن مأموريت سخت خود ميباشند و « هيچكس نبايد آنها را تضعيف كند، مورد توهين قرار دهد ياسازشكار بداند.»
بنابراين دريك ارزيابي كلي بايد تأكيدكردكه توافقنامه ژنو نه برخلاف نظرمنتقدان سرسخت تكراريك تركمنچاي ديگر است ونه براساس ديدگاه جريانات ذوقزده نزديك به دولت يك فتحالفتوح، بلكه ميتوان دريك نگاه منطقي ومنصفانه ازآن به عنوان يك توافقنامه بانتيجه برد-بردبراي طرفين يادكرد.لذا از دولت محترم و مخالفان انتظار ميرود باپرهيز از القائات غيرواقعي، افكارعمومي راازفهم واقعي اين توافقنامه دور نسازند .
اصل ثابت مقابله با غرب
«اعتدال در گفتار» نه تنها بايسته برخي ازجناحهاي تندرو ياكند رو عرصه داخلي در قبال عملكرد تيم مذاكره كننده هستهاي كشورمان درآوردگاههاي مختلف است، بلكه بايد در رفتار تيم ديپلماسي كشورمان هم باچاشني «دشمن شناسي» نمود بارزي داشته باشد، چرا كه رويكرد نظام سلطه و در رأس آن امريكا براي رويارويي با نظام اسلامي در طول دو دهه اخير دستخوش تغيير شده و براندازي نرم با دو راهبرد «تغييرساختار» و «تغيير رفتار» از درون، در دستور سران كاخ سفيد قرار گرفته و پس از گذشت 34 سال از انقلاب هنوزهم به قوت خودباقي است و به رغم اظهارات اخيراوبامامبني براينكه«مابه دنبال تغييرحاكميت درايران نيستيم» شاهد بودهايم درمقاطع مختلف زماني ازجمله غائله78 و88 همواره اين دو راهبرد دردستوركارنظام سلطه قرار داشته است.
مرجع:روزنامه جوان محمداسماعيلي