زندگینامه سه شهيد از روستای چولهول پلدختر لرستان

شهیيد الله داد رمضاني                          

شهيد در سال 1341 در روستاي چولهول وسطي ازتوابع بخش معمولان شهرستان پلدخترلرستان درخانواده اي متدين ديده به جهان گشود دوران كودكي و ابتدائي خود را در همان روستا و دوره راهنمايي را در معمولان و پلدخترسپري نمود فردي مصمم وجدي بود از آنجاكه به خدمت درارتش علاقمندبودواردارتش گرديدوطي دوران خدمت به درجه ستواندام رسيد.                                          

در جريان پيروزي انقلاب درحاليكه محل سكونت اين شهيد از محل تحصيلش در معمولان حدود30 كيلومتر فاصله فاصله داشت خود را براي انتقال پيامهاي انقلاب و فرامين حضرت امام(ره) به روستامي رساندو تا حدتوان درفعاليتهاي انقلابي وراهپيمائي هاكه برگزارمي شدشر كت مي كرد .

نسبت به برادران وخواهران ووالدين بسيارمهربان وياروياورآنان بود.

اوعصاي دست پدرپيروبامادرنيزبسيارمهربان بودهميشه لبخندي مهربانانه برلب داشت .

مدت زيادي را در جبهه هاي نبرد با دشمنان بعثي حضور داشت و رشادتهاي بسياري ازخودنشان دادتااينكه سرانجام درسال1363براثراصابت تركش به افتخارشهادت نائل وبه آرزوي ديرينه خود رسيد.

 شهيد حسين شهسواري

 برادر شهيد شهسواري خصوصيات او را اينچنين بيان ميكند: شهيدحسين شهسواري درسال 1342در روستاي چولهول وسطي ازتوابع بخش معمولان شهرستان پلدخترديده به جهان گشود.با اينكه بصورت كلاسيك به مدرسه نرفته بود اما ميتوانست هر كتابي را بخواند و هرچيزي را بنويسد باپيروزي انقلاب شكوهمنداسلامي دربهمن57وسرنگوني رژيم طاغوتهرروزبراي اعلاميه هاوپلاكارتهاي حضرت امام وانقلاب به شهرمي آمد و هر بار پلاكارتهاي  زيادي از امام  با خود به روستامي آورد و دربين مردم پخش مي كرد.

درتاريخ27/7/66ازطريق سپاه به خدمت مقدس سربازي اعزام وپس ازگذراندن دوره آموزشي درپادگان مالك الشتردورودعازم بوكان وبعنوان نيروي رزمي گروهان ضربت گردان شهيددستغيب مشغول خدمت مي گردد.وازاينكه عضو گروهان ضربت شده بودخيلي اظهارشادماني مي كرد.

به گفته همرزمانش يك روزدرمنطقه عملياتي خبردادندتيمهائي ازمنافقين كوردلواردمنطقه شده اندهمان لحظه اول كه فرمانده گردان اعلام آماده باش ميكندوده نفرداوطلب ميخواهدحسين بعنوان تيربارچي به همراه9نفرديگرازهمرزمانش داوطلب شده وبعدازتجهيزكامل واردمحورعملياتي شده بادشمن درگيرميشوندوبعدازساعتهادرگيري ورشادتهاي زيادوبه هلاكت رساندن دههاتن ازدشمنان دين خدا، بر اثر تير مستقيم دشمن به فيض عظيم شهادت كه آرزوي ديرينه اش بودا نائل ميگردد. وقتي ازشهادت  ايشان با اطلاع شديم پدر و مادر پيرمان گفتند خدائي كه حسين رابه ماداده بود او را به اين سعادت هم رسانده حسين ماهم  مثل سايرجوانان  عزيزكشورمان كه جان خودرادرراه كلمه الله واسلام عزيزاهداكرده اندجان خودرافداي انقلاب كرد.خداياحسين شهيدما را با شهداي كربلامحشوربفرما .

شهيدخداكرم محمدي پور

شهيدخداكرم محمدي پوردرسال 1344درروستاي چولهول ازتوابع شهرستان پلدختربه دنياآمدبه علت دوري ازامكانات تحصيلي موفق به درس خواندن نشدبعدازانقلاب ودردوران جنگ نحميلي بعنوان پاسداروظيفه عازم خدمت مقدس سربازي شد.دردوره سربازي باتلاش وپشتكار سوادخواندن و نوشتن آموخت وتاجائي كه نامه هائي رابراي خانواده مينوشت وارسال مي كرد.اوكه هميشه بالحني آرام باپدرومادرصحبت مي كرداعتقادداشت كه هركس پدرومادرش ازاوراضي باشندبه سعادت خواهدرسيد.همواره مظلوميت خاصي درچهره اونمايان بودخستگي ناپذيربود و هيچگاه ازكارزيادشكوه اي نداشت.

هميشه سفارش مي كردند چون امام نائب امام زمان (عج) است و دستور جهاد داده بايدلبيك بگوئيم.مادرشهيد  چندين بار از او خواستند تا اجازه دهد مقدمات ازدواج را برايش فراهم كند ولي اين شهيدگرانقدربه خاطرشوق فراوان كه به جهاد درراه خداداشت هميشه اين كاررابه دفعات بعدموكول مي كردند تا اين كه سرانجام بااصرار فراوان مادرشان يكي از دختران فاميل را براي او نامزد كردند و قرار شد كه باقي مراسم بعد از اتمام خدمت مقدس سربازي انجام بگيرد ولي كبوتر روحش درسال1360درپادگان شهيدمحمدمنتظري كرمانشاه براثرجملات هوايي هواپيماهاي بعثي بسوي آسمان پركشيدوبه فيض عظماي شهادت وديدارمحبوب كه آرزوي ديرينه اوبودنائل آمد.

يادش گرامي باد.