آسیب جدی «اخباری گری» به هویت انقلاب وجریان انقلابی

بالاگریوه - شایدمرحوم میرزا محمد امین استرآبادی که پایه گذاراخباری گری در تشیع است و توانسته بیش از 3 قرن محافل علمی شیعی را تحت تاثیر افکار و عقائد خود قرار دهد، هیچ گاه فکر نمیکرد سالها بعداز دوران صفویه که مقطع تاثیر گذاری او و تفکرش در محافل حوزوی بود،یک حکومت شیعی درایران که توسط یک فقیه اصولی و اهل فلسفه و عرفان تاسیس و به رهبری فقیه اصولی دیگر که او هم مذاق فلسفی و عرفانی دارد ادامه حیات میدهد تا این حددربرخی بزنگاه های سیاسی و غیر سیاسی تحت تاثیر روش و منش اخباری گری قرار داشته باشد.

اما واقعیت امروز صحنه درجمهوری اسلامی آن هم در برخورد با مهم ترین رکن راهبردی آن یعنی جایگاه ولایت فقیه و ازسوی حساس ترین عقبه حیاتی آن یعنی بخشی از نیروهای انقلابی تحت تاثیر نوعی اخباری گری حاد سیاسی است که تقریبا با تمام اصول حاکم بر انقلاب تفاوت و تعارض دارد.

دوم _ ازمنظر این یادداشت مهم این نیست که دکتر احمدی نژاددر انتخابات بهار 96حضورداشته باشدیا نه، اصولا بزنگاه حساسی مانند انتخابات 96 نیزدربرابرمعضل جدی و اساسی که این سالها گریبان جریان انقلابی را گرفته از اهمیت چندانی برخوردارنمیباشد.

این یادداشت درد اخباری گری حادی را دارد که گریبان انقلاب را گرفته و تمام اصول و محکمات ذهنی او را بایک نقل قول ساده شل وسفت میکند ودر این میان بعضی ازسرحلقه های این جریان حتی به اصول اخباری گری هم بی توجه بوده و خبر شنیده شده را با هیچ اصلی مطابقت نمیدهند. این در حالی است که حتی در جریان اخباری گری نیز عده قابل توجهی قائل به اصل ترجیح بودند یعنی خبر یا روایت نقل شده را ابتدائا با قرآن کریم سپس با سنت پیامبر اکرم (ص) می‌سنجیدند و در مرحله بعد به آن عمل می‌کردند.

سوم – نقل اخیر ازرهبر انقلاب درخصوص توصیه جدی به دکتراحمدی نژاد مبنی برعدم حضور درانتخابات پیش روکه تلاش زیادی برای نفوذ دادن آن درمیان سرشاخه های رسانه ای جریان انقلابی صورت میگیرد  با محکمات و اصولی از روش و منش رهبری، امام و انقلاب در تعارض است. باید به این تعارضات به صورت جدی توجه کرد و متوجه بود چنانچه پاسخی دقیق و مناسب برای این تعارضات نداشته باشیم آسیبی جدی و بلند مدت به وجهه رهبری عزیز و انقلاب وارد خواهد شد.

اولا آیا برگزاری انتخابات پرشورو با حضورحداکثری مردم، جزو محکمات بیانات، نظرات و مطالبات رهبری در تمامی انتخابات دوران زعامت ایشان بوده یا نبوده؟ نقل قول اخیر چه نسبتی با این اصل دارد؟

ثانیا آیا ایشان و امام بزرگوار قائل به توجه به رای و نظر مردم میباشند یا خیر؟ به خصوص توجه به مطالبه و نظرمستضعفین جامعه چه جایگاهی درمحکمات واصول نظرات رهبران جمهوری اسلامی دارد؟ نقل قول اخیر و منع دکتر احمدی نژاد از ورود به صحنه ای که تنها عرصه گاه اعمال نظر تودههای مستضعف جامعه است چه نسبتی با آن نظریات دارد؟

ثالثا آیا درتصور احدی ازنیروهای انقلابی این برداشت وجود دارد که رهبری انقلاب به دنبال مهندسی انتخابات بوده یا هست؟ نقل قول اخیرو تحلیلهای مطرح شده پیرامون آن ازسوی سرشاخه های  رسانهای جریان انقلابی چه ارتباطی با مهندسی انتخابات آینده دارد.

رابعا آیا بالاخره رهبری فرموده اند حرف من را ازخودمن بشنوید یا نفرموده اند؟ آیا حرف درگوشی دارند یا ندارند؟ آیا مواضع علنی و غیر علنی شان تطبیق دارد یا دچار تعارضاتی است. همه ی اینها چه نسبتی با نقل قول اخیر دارد. آیا ایشان از جریان انقلابی خواسته اند و مطالبه کرده اند که در فهم و تحلیل مسائل سیاسی رشید باشند و یا از آنها مسلک اخباری گری را مطالبه فرموده اند؟

خامسا درسیره ی رهبری بزرگوار آیاورودی ازجنس تایید یاعدم تاییدحضور فردی در عرصه انتخابات وجود دارد یا خیر؟ آیا در محکمات بیانات ایشان خلاف این معنا وجود ندارد؟ آیا این جمله متعلق به ایشان نیست که: « نه میگویم بیایید، نه میگویم نیایید و تکلیفی نمیکنم»

آیا رهبری برخلاف این جمله در خفا به اشخاصی خاص توصیه میکنند درعرصه انتخابات حاضر شوید و به افرادی دیگر میفرمایند درصحنه حاضر نشوید یا اصولا در مورد مصادیق ورود اینچنینی ندارند؟

یا ازمنظری دیگر آیا دکتر احمدی نژاد فعالیت انتخاباتی خاصی را آغاز کرده یا اعلامی مبنی برحضور در انتخابات آتی داشته که رهبری وی را از آن منع نماید؟ همه می دانند رییس جمهور سابق براساس تکلیف عمومی مطرح شده از سوی رهبر انقلاب، متمرکز بر فعالیتی تحت عنوان تبیین آرمانهای انقلاب و بازخوانی خط امام (رض) است و تمامی تحرکات وی نیز از همین جنس میباشد.

به نظرمیرسد اگر اصول حاکم بر رفتار و گفتار رهبری ،امام و انقلاب در موارد 5 گانه مطرح شده مشخص گردد غائله اخباری گری اخیر فروکش خواهد کرد.

چهارم – جریان انقلابی با ادامه این روش و منش درحال تخدیری جدی است. این جریان اگر اینگونه مسیر طی کنددچار نوعی راشیتیسم حادسیاسی خواهد شدکه لحظه به لحظه از قد و قواره رشید او خواهد کاست و او را تبدیل به موجودی کوتوله، بی قواره و بی اراده و تخدیر شده میکند که خیلی راحت و ساده و با یک نقل قول نیم بند میتوان تمام پیچ و مهره های اعتقادی و اصولی آن را شل و سفت کرد.از این منظر چندان تفاوت نمیکند منبع نقل قول اخیرچه کسی باشد. ازمنسوبین باشد یا ازمنصوبین! فلان آقازاده یا فلان مسئول متنفذ دربیت رهبری. بلکه جریان انقلابی بایدرشیدو محکم در برابر مروجان اخباری گری و تعطیلی عقل در انقلاب اسلامی ایستاده و اخبار نقل شده از سمت آنهارا با اصول و محکمات حاکم بر رفتار، منش و گفتار رهبرعزیزانقلاب تطبیق دهدوسپس تصمیم بگیرد.

اتفاقابایدبه سراغ منابع دست اول، دست دوم و دست چندم این خبرو توزیع کنندگان آن درمیان سرشاخه های انقلابی رفت واز آنهامطالبه کردکه چرا اینگونه  اخباری گری و تعطیلی عقل را ترویج میکنند وازآنها تعارض خبرنقل شده با اصول را پرسیدو چگونگی وچرایی نقل اینگونه اخبار را مطالبه کردو اینکه آیا میدانند این روش چه آسیب عمیقی به جایگاه رهبری و هویت انقلاب و نیروهای انقلابی میزند.

امروز وقت آن است که نیروهای انقلابی دردفاع از اصول انقلاب، امام و رهبری عزیزتراز جان، تفکر و منش اصولی نماهای استر آبادی را ازخود دور کنندو به توصیه های مکرررهبری عزیزخطاب به جوانان مبنی بر تفکر و تعقل در خصوص مسائل مختلف عمل کنند .انقلاب به نیروهای رشیدی نیاز دارد که تمام قد وسط این میدان حساس ایستاده و مقاومت نمایند.  /   مستبین - سعید یوسف پور