پنج شنبه، 9 فروردین 1403
جهاد و مقاومت
شناسه خبر: 127

ره یافتگان وصال

زندگينامه شهيدعيدي شرفي

درمقابل سختيهاصبرو استقامت داشته باشيد و استوار باشيد وتقواراپيشه كنيد وامام را تنها نگذاريدجبهه ها راگرم نگه داريد و ازاختلافات دوري كنيدكه اختلاف كارشيطان است.

تهيه كننده : نورالدين احمدي

وصيتنامه شهيد عيدي شرفي / ونپنداريدآنهائي كه درراه خدا كشته شده اندمردگانند بلكه زنده اندو نزدپروردگارشان روزي داده مي شوند. 

به ياري الله وبه عشق امام امت خميني بت شكن كه اسلام رادوباره زنده ساخت ماهم مي رويم تاخدمتي در راه خدا انجام داده باشيم.

بالاگريوه - آري بايداين جنگ راخيلي خوب بفهميدجنگي كه ازطرف امريكابرماتحمل شده است .

چطوري بايدنگاه كنيم وبرادرانمان درجبهه شهيدشوندومابايدازهمديگرمنبقت گرفتن رادرراه خدا انجام دهيم يعني هرروزمناجات به درگاه خداوندتا خدوانداين شهادت رانصيب ماكندو قدرمسأله جنگ رامابايدبدانيم جبهه داشنگاه امام زمان است وداشنگاه خودسازي دانشگاهي كه بعداز1ماه انسان راروبه خدامي بردوجواناني كه مي خواهندخودسازي كنندوروبه خدا بروندبه جبهه بيايندودردانشگاه امام زمان خوب خدمت كنندتا امام زمان هم انهاراساخته كننداين جنگي كه برماتحميل شدهمانطور كه امام مي گويند رحمت و نعمت است وواقعاجنگ كلي رحمت براي ماهست تامي توانيددعاكنيدتاپيروزشويم تمام كارهايتان رابه خاطرخداواسلام انجام ميگيردوهرموقع به يادخداباشيدخداهم ماراياري مي كندهركس خدارافراموش كندشكست مي خوردولي آنهايي راكه به يادخداباشندخدا هم آنهارا ياري ميدهدهركسي خدارافراموش كندشكست مي خوردولي انهايي كه بايادخداوبااسم خداكاررانجام مي دهندپيروزمي شوندوماكه امديم دراين جنگ خدمتي به خاطرخداانجام دهيم وارزئي داريم كه هميشه درموقع نمازخواندن آن را تكراركنيم .

خدايا شهادت درراه خودت رانصيب ماگردان واين دعارانبايدفراموش كنيدتالطف خداوندمتعال شامل حال ماگردد.بايدراه اصلي اسلام را ادامه دهيم وراهي كه حسين باخون خودبراي مابه ارمغان گذاشت و راهي كه اماممان بامبارزاتي طولاني درراه اصلي اسلام وراهي كه خدواندبراي مسلمانان ومستضعفين انتخاب كرده است بايدادامه دهند درراه حسين باشيم وشماعزيزان اسلام مواظب باشيدتا كارهايي راكه انجام مي دهيدبخاطرخداواسلام انجام گيردوهركاري مي خواهيدانجام دهيدبه يادخدا واسم خدا انراانجام دهيد.

اي خداوندبزرگ مي خواهم كه مارابيامرزي واماپيام بنده به مردم هميشه درصحنه اين است كه بايددرمقابل سختيهاصبرو استقامت داشته باشيددرمقابل همه ي مشكلات مخصوصاساده و مستحكم و استوار باشيد وتقواراپيشه كنيد وامام را تنها نگذاريدجبهه ها  راگرم نگه داريدووحدت داشته باشيدو اراختلافات وتعارفها دوري كنيدكه اين كارشيطان است.

بنده براساس وظيفه اي كه احساس مي كنم به عنوان برادركوچترشما مي خواهم چندكلمه اي با شما مردم خوب صحبت كنم مي خواهم عرض كنم كه در صدراسلام هميشه دوفكرودوجبهه وجود داشته حال هم اين دو رادرمقابل هم مي بينيم و اين دو مذهب و دو مكتب بود كه يكي از توحيدحقيقي است كه جهان وهستي برمبناي آن استورا است و انسان موجودي است كه فقط عدل را برقرار مي سازد و زندگي جاويدان وسعادتمندبراي پرهيزكاران رادردنياي پس ازمرگ به ارمغان مي آوردواما مكتب ومذهب ديگري را كه درجبهه مقابل حقيقت ايستاده است يك مكتب غلط وباطل است كه انسانهاي حيوان صفت پس ازمرگ خودرادرعذابي سخت و گرفتارمي بيندو نمي دانند كه ازكجا آمده اندو آمدنشان بهرچه بوده وبه كجا مي روند.
خاطره اي ازشاپورحسيني درموردشهيدشرفي
مرخصي براي حضوردرخط مقدم سرگرمي باخمپاره زمستان سال1361بودعمليات والفجرمقدماتي كه عمليات سخت وسنگيني  بودتازه تمام شده بودگردان ماكه جزيگانهاي عملياتي خط شكن بودو اتفاقاًخيلي هم آسيب ديده بودبراي اسراخت به مقرآمده بود فرمانده گردان دركناريكي ازچادرها بابرگه هاي مرخصي روي زمين نشسته بوديكي يكي براي بچه هامرخصي صادرمي كردآدم شوخ طبعي بودوبه اقتضاي حال بچه هاباآنها شوخي مي كردبه بچه هاي مجردهم هميشه مي گفت اگرمي خواهيدبهترين همسردنياراصاحب شويددرجبهه بمانيدبعدازشهادت حوري نصيب شمامي شودبنده وشهيدعيدي شرفي كه جزبچه هاي اطلاعات عمليات بودوخيلي باهم دوست بوديم تصميم گرفتيم به خط مقدم برويم جايي راهم كه انتخاب كرده بوديم سخت ترين خط آن منطقه بودلذاچون گردان درحال استراحت بودحتما مي بايست مرخصي بگيريم دونفري نزدفرمانده رفتيم تاچشمش به من افتاد به شوخي گفت حتماًشماهم قصدمرخصي ورفتن به منزل داريدآنجا حوري نداردما گفتيم نه اتفاقاًمامي خواهيم به خط مقدم برويم ابتداكمي مخالفت كردكه بااصرارما قانع شدو مرخصي صادركرد.

به اتفاق شهيدراهي خط مقدم شديم چندكيلومتري به خط مقدم ازماشين پياده شديم درآن منطقه خطوط مقدم ماودشمن چنان به هم نزديك بودكه رفت وآمدافرادوسروصداها ازدو طرف ديده و شنيده مي شدحدود يك كيلومترخط مقدم خاكريزهاي متعدي به اشكال مختلف احداث كرده بودندكه مي بايست با احتياط كامل از مسيرهاي معين به طرف خط مقدم رفت دربين راه شهيدكه ازمن جلوترحركت مي كردكمي راه راكج كردبلافاصله صداي صوت خمپاره بلندشدوماهر دوروي زمين خوابيديم چندخمپاره پي در پي دراطراف مامنفجر شدبعدازاين كه وضعيت آرام شد ازروي زمين بلندشديم باديدن قيافه خاك آلوده همديگربي مقدمه خنده مان گرفت متوجه شدم كه شهيدخصوصاً راه را كج كرده و مي خواست بنده را امتحان كند چون مي گفت فلاني سرگرمي خوبي بود تو هم قبول شدي

دسته بندی: جهاد و مقاومت
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید