جمعه، 7 اردیبهشت 1403
جهاد و مقاومت
شناسه خبر: 113

ره یافتگان وصال

زندگينامه معلم بسيجي شهيدعباس برجي پور

دشمن ازهمه راههائی که برای نابودی انقلاب و نظام طراحی کرده شکست خورده وفقط به ایجادتفرقه درمیان مسلمانان وانقلابیون ووفاداران به انقلاب وامام دلبسته است،بااتحاد وهمدلی درصحنه باشید.

زندگینامه و وصیت نامه سربازفداكاراسلام معلم بسيجي عباس برجي پور

 تهیه وتنظیم : نورالدین احمدی -دوم ارديبهشت1390
بالاگريوه- این سربازفداکاراسلام درسال 1345درخانواده ای مذهبی وخوشنام درروستای پران پرویزازتوابع شهرستان پلدخترلرستان دیده به جهان گشود عشق وعلاقه خانواده به اهلبیت پیامبروائمه اطهار باعث گردید تا به حرمت علمدار کربلا نام زیبای « عباس » رابرای نوزاد انتخاب نمایند.دوران ابتدائی رادرروستای محل تولدش پران پرویزودوره راهنمائی ومتوسطه رادرشهرهای پلدختروخرم آباد با موفقیت طی نمود. باتوصیه پدرومادروالگوگیری ازسیره ائمه اطهارواهلبیت پیامبرمکرم اسلام ودستورات دین مبین اسلام عشق وعلاقه زیادی به آموزه های دین اسلام وعلی الخصوص نمازاول وقت،تلاوت قرآن ودیگرفرائض داشت .اخلاقی وارسته وتبسمی همیشگی برلبان این مجاهد راه خداازاوانسانی دوست داشتنی دربین اقوام ،خانواده و دوستان وهمرمان ساخته بود. این شهیدوالامقام براساس رهنمودبزرگان دین وتأکیدات قرآن کریم واحادیث ائمه اطهارنسبت به پدرومادرعلاقه واحترام خاص وویژه ای قائل بودند ودرکارهای کشاورزی مددکارخوبی برای پدربودند .علاقه ومحبت فراوان این سربازپاکباخته ی اسلام به بنیانگذارانقلاب اسلامی یعنی حضرت امام خمینی(ره)باعث گردیدتادرعنفوان جوانی بارهابااشاره حضرتش راهی جبهه های نبردبامتجاوزین به مرزهای غرب وجنوب کشورگرددوچندین بارترکش گلوله های دشمن بعثی بدن نازنینش را مجروح نمایدولی اوپس ازهربارمجروح شدن برای حضوردرجبهه مصمم ترمی گشت چون براین عقیده وباوربودکه کمک ویاری حضرت روح الله(امام خمینی)همان پاسخ به ندای هل من ناصراًینصرونی امام حسین (ع) درروزعاشوراست .
درهمان ایامی که مشغول دفاع ازانقلاب اسلامی ومرزهای جغرافیائی جمهوری سلامی بود به پیشرفت وکمال علمی وحضوردرسنگرهای فرهنگی کشوروانقلاب نگاهی عمیق وروشن داشت وبه تربیت نسل های آینده برای حراست ازنظام و انقلاب اسلامی فکرمی کردوبرهمین اساس درحالی که لباس مقدس بسیجی رابرتن داشت درآمون سراسری برای ورود به تربیت معلم شرکت کرده وبانمرات عالی دررشته دینی وعربی واردمرکزتربیت معلم شهیدباهنرتهران گردید.اما ازآنجاکه اوحضوردرجبهه های حق علیه باطل رابرهرکاردنیائی ترجیح می دادبرای چندمین بارواین بارازطریق پایگاه مقدادتهران عازم جبهه گردید .ودرقالب لشکرمحمدرسول الله درعملیات غرورآفرین فتح فاو شرکت کردند.پس ازعملیات برای استراحتی کوتاه و48 ساعته به پادگان دوکوهه آمده وا زآنجا برای آخرین خداحافظی باخانواده وبستگان به مرخصی آمدندواین بارکوله پشتی اش رابرای حضوردرعملیات کربلای 5درمنطقه عملیاتی(شلمچه)بردوش افکنده وراهی آن سرمین مقدس که بعدها به حق تکه ای ازبهشتش نامیدند، گردید.
تا اینکه سرانجام روح ملکوتی این کبوترسبکبال درمرحله دوم عملیات کربلای 5 به سوی اعلی علیین پرواز کردو با قدسیان همنشین گردید . روحش شاد وراهش پررهروباد .

                          بخشهائی ازوصیتنامه شهید برجی پور   

                    ابوسفیان ها،ابوجهل هاوابولهب های زمان را بشناسیم

 مادربرهه ای اززمان قرارگرفته ایم که انقلابمان نویدجهانی شدن می دهدوبه سمتی می رودکه به فضل خداونددرعمق جان های مردم جهان جوانه بزند.ستمگران جهان ازترس اینکه مبادااین ندای حق طلبی روزی گریبانگیرشان گرددوآنهارازیرسوال برده وانتقام مظلومان راازآنها بگیردبرسرراه انقلاب سدومانع درست می کنند وازهیچ نوع مشکل تراشی درمقابل این انقلاب خداگونه دریغ نمی ورزند.گوئی دوباره ابوسفیان ها،ابولهب ها وابوجهل هادرمقابل نهضت پیامبراسلام توطئه ومشکل آفرینی می کنند.حالاکه قضیه ازاین قراراست مانبایدبه آسانی ازکناراین مسائل بگذریم همانطوری که پیامبراسلام فرمودماهمه مسئولیم وفردای قیامت باید جوابگوباشیم.پس بایدهمچون یدواحدی متحدویکپارچه درمقابل دشمنان اسلام و انقلاب بایستیم و مقاومت کنیم .دشمن ازهمه راههائی که برای نابودی انقلاب و نظام طراحی کرده شکست خورده وفقط به ایجادتفرقه درمیان مسلمانان وانقلابیون ووفاداران به انقلاب وامام دلبسته است،امیدوارم که کمبودهاونارسائی هائی راکه درپیش است تحمل کنیدودرصحنه باشیدتاانشاالله این انقلاب به هدف نهائی خودنائل آید.
           وصیت وتوصیه اکید به معلمان وهمرزمانم درسنگرتعلیم وتربیت

 وتوبرادرمعلم مسئولیتت ازهمه بیشتروسنگین تراست وفردای قیامت بایددرمقابل مادران دلسوخته ی شهداجوابگوباشی .باید فردای قیامت درمقابل جوانان رزمنده ای که درصحراهاوبیابانهادرمیان خاکهاباتحمل گرسنگی وتشنگی تازانودرمیان گل ولای فرورفته واستراحتگاه آنها درشبها روی زمین خیس ونمناک است وگاهی اوقات بدنشان ازشدت سرما به پاره ای ازیخ تبدیل می گردد ولی با این همه رنج ومشقت ایمانشان به خدای بزرگ سختی هارابرآنان شیرین کرده است وهمانطوری که حضرت یوسف بن یعقوب ازلذت های لحظه ای دنیا گذشت وبه مقام قرب الهی رسیداین رزمندگان نیزازترک لذت های دنیائی لذت می برند .توبرادرمعلم باید بگونه ای عمل کنی و نسل آینده را با این ارزش های الهی وآرمانهای شهیدان آشناومانوس کنی که فردای قیامت درپیشگاه شهیدان سربزیرنباشی.مبادازرق وبرق دنیاتورابفریبدواین مسائل رابه فراموشی بسپاری .فرداکه درمحل  درس وکلاس حاضرمی شوی وآن روح های پاک ودست نخورده را درکلاس ملاقات می کنی ازشهدا یادکن و آن عزیزان و نونهالان رادرخط اصیل اسلام وامام امت پرورش بده واز من به تو وصیت که درافشای خط های مخالف امام امت کوتاهی مکن .

                       حلالیت ازپدرومادروتوصیه به برادران وخواهران

 پدرومادرخسته ام سلام.پدرومادرزحمت کشم نمیدانم دراین آخرین لحظات عمرم که دارم روی کاغذباشماصحبت می کنم چطوروبه چه نحوی باشما گفتگو کنم.چه گفتگوئی !پدرمی دانم برتوسخت می گذرد،می دانم تحمل مرگ من برای تودشوار استزیراکه بامن زحمات زیادی کشیدی ومن حاصل رنج های فراوان توام که درکوه و برزن ودرروزهای گرم وسوزان تابستان و سرمای طاقت فرسای  زمستان  برای پرورش من متحمل شدی .ومن به تو مدیونم .
اماپدرجان آیاتابحال دیده ای که فردبدهکارنزدکسی که به اوبدهکاراست چقدرباشرمندگی وخجلت سربه زیرافکنده وباشرمندگی اظهارمی داردازپرداخت بدهی ام به تو ناتوانم!

پدرعزيزم من به تو بدهکارم وشرمده ی توهستم وآن هم شرمنده ای که ازخجلت وناراحتی خودراباخته است .تصمیم های زیادی داشتم که این دینها را اداکنم ولی نتوانستم.

از شما اجازه نگرفتم و به جهادآمدم و دلیل اجازه نگرفتنم این بودکه نخواستم در این مدت که من درجبهه هستم شما ناراحتی بکشید. پدر عزیزم جریان امام حسین و علی اکبر راشنیده ی که علی اکبر نزد پدر آمد و اجازه میدان رفتن خواست و امام باآن حال خوشی که داشت به قیافه علی اکبر نگریست و اشک از چشمان مبارکش جاری شد و فرمود: پسرم تو تنها کسی هستی که شبیه جدم رسول الله هستی و وقتی به چهره تومی نگرم قیافه رسول خدا برای من تداعی می شود. پسرم برو خداوند نگهدار شما.

پدر عزیزم خون من ازخون علی اکبرحسین(ع)رنگین ترنیست.تو باید از سیدالشهداء درس بگیری و بدون هیچگونه کدورتی مرا حلال کنی ،حماتت را درحق من حلال کن ومرا ببخش .اما ای مادرم ای نورچشمم!بغض گلویم راگرفته وقدرت تکلم راازمن ربوده است ونمی دانم باتودیگرچه جوری حرف بزنم،نمی دانم باچه توصیفی ازتوحلالیت بطلبم.

مادرغم پرورم،مادردلسوخته ام تورادوست دارم ولی ای مادر!امام حسین(ع)نیزحضرت زینب رادوست داشت.

من بیش ازتوکسی رادوست دارم که من وتوراخلق کرده است.

مادرجان می دانم که منتظرهستی تامن برگردم وعروسی مراببینی وشادی کنی،حالا درکنارحجله عزای من بنشین وبه یادکلیه تازه دامادهائی که عروسی شان به عزاتبدیل شدگریه کن .

مادرعزیزم هدف من مرگ سرخ بودوبیزارم ازمرگی که به سراغ انسان بیایدبلکه انسان بایدبه جائی برسدکه خودمرگ خودش را انتخاب کند.اگرمی دانستم که دنیا مکانی جاودان است که انسان همیشه درآن است سعی می کردم تن به هرذلتی بدهم تازنده بمانم ولی به این حقیقت رسیده ام که تنهاراه سعادت من دردفاع ازحریم اسلام وجهادمقدس علیه باطل است .
اما خواهران عزیزم تنها وصیتی که به شما دارم اهمیت دادن به نمازهایتان و کوشش درحفظ حجابتان می باشد و دیگر اینکه زینب وار عمل کنید و صبور باشید .
برادران عزیزم! تنها امیدی که به شما دارم این است که در دفاع از حریم اسلام کوتاهی نکنید. شهادت من نه تنها نباید شما را سست کند بلکه شما را باید استوارتر کند.مسئولیت و تکلیف شما بعد از شهادت من سنگین تراست . همگی مراحلال کنید .

دسته بندی: جهاد و مقاومت
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید